- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۰۸
- بازدید: ۳۰۵۷
- شماره مطلب: ۹۲۸
-
چاپ
ما را ببر دوباره خدایا به کربلا
امشب که محشری شده بر پا به کربلا
ما را ببر دوباره خدایا به کربلا
هر سوی دشت روضۀ سربستهای ست باز
هر گوشه هیئتی است شگفتا به کربلا
نیها اگرچه لب به سخن باز کردهاند
سربسته مانده قصۀ سرها به کربلا
عطر مدینه میوزد از سمت علقمه
گویا قدم گذاشته زهرا به کربلا
نعش حبیب و حر و زهیر و وهب شود
چون مصحف ورق شده فردا به کربلا
فردا که شعله، آب رساند به خیمهها
خالیست جای حضرت سقا به کربلا
فردا برای تشنگی طفل شیرخوار
تیر سه شعبهای ست مهیا به کربلا
از تل زینبیه چه پیداست قتلگاه
آه از نگاه زینب کبری به کربلا
فردا میان نیزه و شمشیر، خواهری
گم میکند برادر خود را به کربلا
دارند نعل تازه میآرند، این چنین-
با کشتهها کنند مدارا به کربلا
-
ارث حضرت آدم
شادی برای تو، غم عالم برای من
از ماههای سال، محرم برای من
آوای آسمانی داوود مال تو
خاموشی مقدس مریم برای من
-
برات کربلا
از تربت تو عسل، شفا میگیرد
با نام تو اوفتاده، پا میگیرد
خورشید، تب آلوده میآید هرصبح
از توس، برات کربلا میگیرد
-
خورشید به خون تپیده
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیـدهای آه کشید
آن لحظه که زینب به اسارت میرفت
بـر نیـزه ســر بریـدهای آه کشید
-
شمشیر غیرت
با آنکه رؤیای شهادت در سرم دارم
آیینهای در دل ز صبر مادرم دارم
من عون هستم، عون ـ خواهرزادهی نورم ـ
غمنامۀ خورشیدها را در برم دارم
ما را ببر دوباره خدایا به کربلا
امشب که محشری شده بر پا به کربلا
ما را ببر دوباره خدایا به کربلا
هر سوی دشت روضۀ سربستهای ست باز
هر گوشه هیئتی است شگفتا به کربلا
نیها اگرچه لب به سخن باز کردهاند
سربسته مانده قصۀ سرها به کربلا
عطر مدینه میوزد از سمت علقمه
گویا قدم گذاشته زهرا به کربلا
نعش حبیب و حر و زهیر و وهب شود
چون مصحف ورق شده فردا به کربلا
فردا که شعله، آب رساند به خیمهها
خالیست جای حضرت سقا به کربلا
فردا برای تشنگی طفل شیرخوار
تیر سه شعبهای ست مهیا به کربلا
از تل زینبیه چه پیداست قتلگاه
آه از نگاه زینب کبری به کربلا
فردا میان نیزه و شمشیر، خواهری
گم میکند برادر خود را به کربلا
دارند نعل تازه میآرند، این چنین-
با کشتهها کنند مدارا به کربلا