- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۳۱۶۵
- شماره مطلب: ۸۷۲۵
-
چاپ
میشوی بین دو صد خار گرفتار، میا
یوسف فاطمه! ای دلبر و دلدار میا
با اشاره به تو گویم ز سر دار، میا
بین هرکوچه زدم دست روی دست، که من
گفتهام کوفه بیایی، ولی ای یار میا
دست این کوفی بی دین چقدر سنگین است
میشود چشم سکینه به خدا تار، میا
اکبرت میشود اینجا علیِ اصغرها
تنش آشفته شود یکصد و ده بار، میا
با تو سر بسته بگویم گل زهرا و علی
میشوی بین دو صد خار گرفتار، میا
به همان مادر بین در و دیوار قسم
تیزی نیزهشان هست چو مسمار، میا
بیم دارم که کسی چنگ به مویت بزند
تا نیفتاده سرت در کف اغیار، میا
وای اگر محرم تو در ملا عام رود
بود اینجا سخن از زینب و بازار، میا
تا که خونی نشده گوش سه ساله، برگرد
ورنه فرداست شود دست به دیوار، میا
-
دشت خار
چه صحنهها که در این دشت خار میبینم
چه روی داده که دائم غبار میبینم
چه روی داده از آن لحظهای که آمدهایم
تو را به غصه و ماتم دچار میبینم
-
یار تماشایی
بیا ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را
بیا ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را
ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من
کمان تر از کمان هستم، نگه کن دختر خود را
میشوی بین دو صد خار گرفتار، میا
یوسف فاطمه! ای دلبر و دلدار میا
با اشاره به تو گویم ز سر دار، میا
بین هرکوچه زدم دست روی دست، که من
گفتهام کوفه بیایی، ولی ای یار میا
دست این کوفی بی دین چقدر سنگین است
میشود چشم سکینه به خدا تار، میا
اکبرت میشود اینجا علیِ اصغرها
تنش آشفته شود یکصد و ده بار، میا
با تو سر بسته بگویم گل زهرا و علی
میشوی بین دو صد خار گرفتار، میا
به همان مادر بین در و دیوار قسم
تیزی نیزهشان هست چو مسمار، میا
بیم دارم که کسی چنگ به مویت بزند
تا نیفتاده سرت در کف اغیار، میا
وای اگر محرم تو در ملا عام رود
بود اینجا سخن از زینب و بازار، میا
تا که خونی نشده گوش سه ساله، برگرد
ورنه فرداست شود دست به دیوار، میا