- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۳۹۱۵
- شماره مطلب: ۸۳۱۸
-
چاپ
من به این دشت بلا حس عجیبی دارم
ای به زینب دل و دلدار، بیا برگردیم
پسر حیدر کرار، بیا برگردیم
تا رسیدیم به اینجا، به دلم بد آمد
پسر فاطمه این بار بیا برگردیم
ترسم این است در این دشت مبدل سازند
روز ما را به شب تار، بیا برگردیم
ترسم این است که یک روز نباشی و شود
خیمهها بر سرم آوار، بیا برگردیم
بین گهواره چه آرام علی خوابیده
تا نشد طفل تو بیدار، بیا برگردیم
من به این دشت بلا حس عجیبی دارم
حرمله میرسد انگار، بیا برگردیم
به روی دوش علمدار ببین دختر را
تا به پایش نرود خار، بیا برگردیم
نکند آب به روی حرمت بسته شود
هر چه مشک است تو بردار، بیا برگردیم
حیف رخسار علی اکبر لیلا، حیف از
قد و بالای علمدار، بیا برگردیم
کوفیان رحم ندارند، برادر نشوی
بین گودال گرفتار، بیا برگردیم
همۀ خلق بدهکار تو هستند حسین
می شود شمر طلبکار، بیا برگردیم
-
حق نمک
چه ظلم بود که در حق تو روا کردند؟
ببین که حق نمک را چطور ادا کردند
به دست همسر تو زهر را به تو دادند
چنان امام حسن، بر تو هم جفا کردند
-
شاه وفا
عمری گدای صاحب این خانه ماندیم
خود را درون مجلس روضه رساندیم
پا را میان این مجالس باز کردیم
دل را به پای روضه و منبر نشاندیم
-
تو کشتۀ مصائب کرببلا شدی
نقل چهار سالگیات، نقل کربلاست
این جمله خود به خود به خدا ختم روضههاست
ای که امام پنجم مظلوم شیعهای
ذکر توسل به تو، مشکل گشای ماست
-
روضۀ دمادم
با روضۀ دمادم تو گریه میکنم
ای با مرام! با دم تو گریه میکنم
هر بار من به ماتم تو گریه کردهام
این بار هم به ماتم تو گریه میکنم
من به این دشت بلا حس عجیبی دارم
ای به زینب دل و دلدار، بیا برگردیم
پسر حیدر کرار، بیا برگردیم
تا رسیدیم به اینجا، به دلم بد آمد
پسر فاطمه این بار بیا برگردیم
ترسم این است در این دشت مبدل سازند
روز ما را به شب تار، بیا برگردیم
ترسم این است که یک روز نباشی و شود
خیمهها بر سرم آوار، بیا برگردیم
بین گهواره چه آرام علی خوابیده
تا نشد طفل تو بیدار، بیا برگردیم
من به این دشت بلا حس عجیبی دارم
حرمله میرسد انگار، بیا برگردیم
به روی دوش علمدار ببین دختر را
تا به پایش نرود خار، بیا برگردیم
نکند آب به روی حرمت بسته شود
هر چه مشک است تو بردار، بیا برگردیم
حیف رخسار علی اکبر لیلا، حیف از
قد و بالای علمدار، بیا برگردیم
کوفیان رحم ندارند، برادر نشوی
بین گودال گرفتار، بیا برگردیم
همۀ خلق بدهکار تو هستند حسین
می شود شمر طلبکار، بیا برگردیم