- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۶۴۱
- شماره مطلب: ۸۳۱۶
-
چاپ
خاک داغدیده
وقتی سؤال کرد که این سرزمین کجاست؟
گفتند غاضریه و ماریه، نینواست
فرمود نام دیگر این دشت غصه چیست؟
این خاک داغدیده مگر قتلگاه کیست؟
اینجا محل ریختن خون انبیاست
گفتند: نام دیگر این دشت، کربلاست
یا کاشف الکروب، پناه حسین باش
عباس جان، امیر سپاه حسین باش
عباس از کنار برادر تکان نخور
تو از کنار محمل خواهر تکان نخور
«یاحامی الخدور فواطم» دفاع کن
از بچههای فاطمه دائم دفاع کن
این دشت کربلاست و پایان راه ماست
این تل زینبیه و آن قتلگاه ماست
اینجا مزار خوبترینها و خاک ماست
اینجا محل ریختن خون پاک ماست
اینجا یتیمها همه آواره میشوند
اینجا لباسها همگی پاره میشوند
این خاک امن نیست برای مخدرات
پیچیده بین دشت صدای مخدرات
وقتی حسین فاطمه در کربلا رسید
با خونبهای خود، همۀ دشت را خرید
فرمود عصر روز دهم ای بنی اسد
پر میشود تمامی این دشت از جسد
آن روز دشت کرب و بلا غرق ماتم است
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
آن روز پیکر شهدا را کفن کنید
فکری برای پیکر عریان من کنید
اما غروب روز دهم هیچکس نبود
فریاد واعطش زد و فریادرس نبود
در بین قتلگاه تنش چاک چاک بود
خاکم به سر، سه روز تنش روی خاک بود
-
ساقی من، شکسته سبوی مرا ببوس
کنج خرابه، سوخته موی مرا ببوس
تو محرمانه سرّ مگوی مرا ببوس
مثل لب تو خورده ترک دور چشم من
ساقی من، شکسته سبوی مرا ببوس
-
تربتی از کربلای تو برای من بس است
شمع هستم در عزای تو، برای من بس است
اشک میریزم برای تو، برای من بس است
من به هر چیزی که دادی و ندادی راضیام
تا ابد هستم گدای تو، برای من بس است
-
مادر شهید
جز این دو میوۀ قلبم ثمر نداشتهام
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشتهام
برای اینکه شبیه تو بی کفن باشند
برایشان کفن از خانه برنداشتهام
-
اینها دو بال جعفر طیار هستند
یک لحظه بی تو فکر آسایش نکردم
پنجاه سال است از تو یک خواهش نکردم
یک عمر روی حرف تو چیزی نگفتم
این بار میخواهم به پای تو بیفتم
خاک داغدیده
وقتی سؤال کرد که این سرزمین کجاست؟
گفتند غاضریه و ماریه، نینواست
فرمود نام دیگر این دشت غصه چیست؟
این خاک داغدیده مگر قتلگاه کیست؟
اینجا محل ریختن خون انبیاست
گفتند: نام دیگر این دشت، کربلاست
یا کاشف الکروب، پناه حسین باش
عباس جان، امیر سپاه حسین باش
عباس از کنار برادر تکان نخور
تو از کنار محمل خواهر تکان نخور
«یاحامی الخدور فواطم» دفاع کن
از بچههای فاطمه دائم دفاع کن
این دشت کربلاست و پایان راه ماست
این تل زینبیه و آن قتلگاه ماست
اینجا مزار خوبترینها و خاک ماست
اینجا محل ریختن خون پاک ماست
اینجا یتیمها همه آواره میشوند
اینجا لباسها همگی پاره میشوند
این خاک امن نیست برای مخدرات
پیچیده بین دشت صدای مخدرات
وقتی حسین فاطمه در کربلا رسید
با خونبهای خود، همۀ دشت را خرید
فرمود عصر روز دهم ای بنی اسد
پر میشود تمامی این دشت از جسد
آن روز دشت کرب و بلا غرق ماتم است
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
آن روز پیکر شهدا را کفن کنید
فکری برای پیکر عریان من کنید
اما غروب روز دهم هیچکس نبود
فریاد واعطش زد و فریادرس نبود
در بین قتلگاه تنش چاک چاک بود
خاکم به سر، سه روز تنش روی خاک بود