- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۳۷۸
- شماره مطلب: ۸۲۳۹
-
چاپ
فاطمۀ شام
بابا بنگر روی بههمریختهام را
وا کن گره موی بههمریختهام را
دیگر رمقی نیست به رویت بگشایم
چشم تر کمسوی بههمریختهام را
من فاطمۀ شام شدم، خرده نگیرید
لرزیدن بازوی بههمریختهام را
آرام کن عمهّ تو پس از حرف کنیزی
این خواهر کمروی بههمریختهام را
هر تکهای از زیور من دست کسی رفت
پیدا کن النگوی بههمریختهام را
در شام غریبان من آرام بشویید
خونابۀ پهلوی بههمریختهام را
زیبایی دختر یکیاش موی بلند است
صد حیف که گیسوی بههمریختهام را...
-
باید براى کرببلا، از نجف گذشت
باید نشست و از برکاتى چنین نوشت
تا روز حشر از حسناتى چنین نوشت
از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت
-
دیر شد آقا، چه شد پس کربلایم یا رضا؟
تا خداوندان شمایید و گدایانیم ما
در مسیر طوس، آهوی بیابانیم ما
پشت سقاخانهات دنبال درمانیم ما
سربلندیم و سرافرازیم و بارانیم ما
زیر دین گنبد شاه خراسانیم ما
-
زینت منبرها
میشه با یک پرچم
یهجا هیئت باشه
میاد اونجا زهرا
حتی خلوت باشه
-
کوثر خوشگوار، دست شماست
هرکه را آسمانیاش کردند
در نگاه تو فانیاش کردند
هر که عطر و بوی تو داشت
غرق در مهربانیاش کردند
فاطمۀ شام
بابا بنگر روی بههمریختهام را
وا کن گره موی بههمریختهام را
دیگر رمقی نیست به رویت بگشایم
چشم تر کمسوی بههمریختهام را
من فاطمۀ شام شدم، خرده نگیرید
لرزیدن بازوی بههمریختهام را
آرام کن عمهّ تو پس از حرف کنیزی
این خواهر کمروی بههمریختهام را
هر تکهای از زیور من دست کسی رفت
پیدا کن النگوی بههمریختهام را
در شام غریبان من آرام بشویید
خونابۀ پهلوی بههمریختهام را
زیبایی دختر یکیاش موی بلند است
صد حیف که گیسوی بههمریختهام را...