- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۰/۰۳
- بازدید: ۲۰۸۶
- شماره مطلب: ۷۹۱
-
چاپ
عید قربان، عمه جان کی بود؟
هرچه میبینم خطای دید باشد کاشکی
روبه رویم روی نی خورشید باشد کاشکی
عید قربان، عمه جان کی بود؟ این دریای خون
بابت رسم و رسوم عید باشد کاشکی
کوچک است و میدرخشد روی نیزه آه نه ...
ای خدا، این نور مروارید باشد کاشکی
بر سرت مردم چه میپاشند عمه، مشت مشت!؟
نقل مهمانی که میگفتید باشد کاشکی
غرق خون انگشتر بابا، به دست زجر بود!
با خودم گفتم به او بخشیده باشد کاشکی
اینکه عطرش را نسیم از تشت زر آورده است
آنکه در رویا مرا بوسید باشد کاشکی
عید قربان، عمه جان کی بود؟
هرچه میبینم خطای دید باشد کاشکی
روبه رویم روی نی خورشید باشد کاشکی
عید قربان، عمه جان کی بود؟ این دریای خون
بابت رسم و رسوم عید باشد کاشکی
کوچک است و میدرخشد روی نیزه آه نه ...
ای خدا، این نور مروارید باشد کاشکی
بر سرت مردم چه میپاشند عمه، مشت مشت!؟
نقل مهمانی که میگفتید باشد کاشکی
غرق خون انگشتر بابا، به دست زجر بود!
با خودم گفتم به او بخشیده باشد کاشکی
اینکه عطرش را نسیم از تشت زر آورده است
آنکه در رویا مرا بوسید باشد کاشکی