- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۰/۰۸
- بازدید: ۲۷۵۱
- شماره مطلب: ۷۵۲
-
چاپ
برای خاطر چشمان دختر اینجا بود
به چشمهای خودش دیگر اعتماد نداشت
به عکس دخترکی خیره شد به یاد نداشت
برای خاطر چشمان دختر اینجا بود
وگر نبود به تقدیر اعتقاد نداشت
خودش ستارۀ اقبال آسمانها بود
ستارهای که از آغاز بامداد نداشت
نه اینکه تشنه نبود و نه اینکه آب نداشت
طلب نکرده فرو ریخت، او مراد نداشت
برای خاک زمین یک بهشت گمشده بود
بهشت گمشدهای که پل معاد نداشت
دوباره ردّ نگاهش به دخترک امّا
به چشمهای خودش دیگر اعتماد نداشت
برای خاطر چشمان دختر اینجا بود
به چشمهای خودش دیگر اعتماد نداشت
به عکس دخترکی خیره شد به یاد نداشت
برای خاطر چشمان دختر اینجا بود
وگر نبود به تقدیر اعتقاد نداشت
خودش ستارۀ اقبال آسمانها بود
ستارهای که از آغاز بامداد نداشت
نه اینکه تشنه نبود و نه اینکه آب نداشت
طلب نکرده فرو ریخت، او مراد نداشت
برای خاک زمین یک بهشت گمشده بود
بهشت گمشدهای که پل معاد نداشت
دوباره ردّ نگاهش به دخترک امّا
به چشمهای خودش دیگر اعتماد نداشت