- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۲۸۴۱
- شماره مطلب: ۷۱۷۷
-
چاپ
خلقت دوباره
کربلا به خون خود تپیدن است
جرعه جرعه مرگ را چشیدن است
کربلا صفا و مروهای شگفت
پا به پای تشنگی دویدن است
روضه نیست کربلا که بشنوی
کربـــلا سر بریده دیدن است
خلقت دوباره، جلوۀ جدید
کربـلا دوباره آفریدن است
کربلا مرور روشـن معاد
از مغاک خاک بر دمیدن است
حرمت حماسه، غیرت غیور
قطره قطره خون شدن چکیدن است
هر چه میدوم به خود نمیرسم
کربلا به اصل خود رسیدن است
-
کعبۀ من
دل نیست اینکه دارم، گنجینۀ غم توست
بیگانه باد با غیر، این دل که محرم توست
ورد زبانم امسال، ذکر مصیبتت بودامسال عالم من، در فکر عالم توست
-
چه سایهای!
اگر چه مادر تو، دختر پیمبر نیست
کسی حسینِ علی را، چنین برادر نیست
حسین، پیش تو، انگار در کنار علی است
کسی چنان که تو، هرگز شبیه حیدر نیست
-
احرام خون
فرمود: «مکّه مسموم»، فرمود: «مکّه سَم شد»
این خانه بار دیگر، بازار بیش و کم شد
دیشب دوباره جدّم، آمد به خوابم و گفت:
این خانه بار دیگر، جُرثومۀ صنم شد
خلقت دوباره
کربلا به خون خود تپیدن است
جرعه جرعه مرگ را چشیدن است
کربلا صفا و مروهای شگفت
پا به پای تشنگی دویدن است
روضه نیست کربلا که بشنوی
کربـــلا سر بریده دیدن است
خلقت دوباره، جلوۀ جدید
کربـلا دوباره آفریدن است
کربلا مرور روشـن معاد
از مغاک خاک بر دمیدن است
حرمت حماسه، غیرت غیور
قطره قطره خون شدن چکیدن است
هر چه میدوم به خود نمیرسم
کربلا به اصل خود رسیدن است