مشخصات شعر

مرقدش کربلای ایران شد

آمده عشق را کند اثبات

مردی از خانوادۀ سادات

 

حسنی زاده‌ای جلیل القدر

ساقیِ باده‌ای جلیل القدر

 

شام یلدایِ غصه طی گشته

روشنی بخش شهر ری گشته

 

عابر کوچه‌های دلداری

مرشد دسته‌های عیاری

 

آمد و با خودش صفا آورد

عطر شهرِ مدینه را آورد

 

نکته آموز منبر مولا

روضه خوان مصائب زهرا

 

آمد و کوچه خیسِ باران شد

مرقدش کربلای ایران شد

 

یادمان داد و زندگی کردیم

تا به امروز بندگی کردیم

 

از سفر تحفه پُر بها آورد

مُهر و تسبیح کربلا آورد

 

آمد و یک سبد بهار آورد

عشق را او سرِ قرار آورد

 

مست بود و خُم شعف آورد

دف و تنبور از نجف آورد

 

از لب یار و زلف و ابرو گفت

صدوده بار نعره زد، هو گفت

 

شعله بود و تبش نمی‌افتاد

یا علی از لبش نمی‌افتاد

 

مرقدش کربلای ایران شد

آمده عشق را کند اثبات

مردی از خانوادۀ سادات

 

حسنی زاده‌ای جلیل القدر

ساقیِ باده‌ای جلیل القدر

 

شام یلدایِ غصه طی گشته

روشنی بخش شهر ری گشته

 

عابر کوچه‌های دلداری

مرشد دسته‌های عیاری

 

آمد و با خودش صفا آورد

عطر شهرِ مدینه را آورد

 

نکته آموز منبر مولا

روضه خوان مصائب زهرا

 

آمد و کوچه خیسِ باران شد

مرقدش کربلای ایران شد

 

یادمان داد و زندگی کردیم

تا به امروز بندگی کردیم

 

از سفر تحفه پُر بها آورد

مُهر و تسبیح کربلا آورد

 

آمد و یک سبد بهار آورد

عشق را او سرِ قرار آورد

 

مست بود و خُم شعف آورد

دف و تنبور از نجف آورد

 

از لب یار و زلف و ابرو گفت

صدوده بار نعره زد، هو گفت

 

شعله بود و تبش نمی‌افتاد

یا علی از لبش نمی‌افتاد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×