مشخصات شعر

من نمی‌دانم چه گویم در جواب مادرت

دیده بگشا تا شود تنهایی من باورت
نیمه جان هستی و من چون جان گرفتم در برت

همچو گیسویت مرا این سو و آن سو می‌کشی
می‌کشی آخر مرا با خنده‌‌های آخرت

بین میدان و حرم کردی تو سرگردان مرا
من نمی‌دانم چه گویم در جواب مادرت

عذرخواهی می‌کنم من گر نمی‌بوسم تو را
ای به قربان سرت، ترسم جدا گردد سرت

می کنم دفنت اگر پشت حرم، از من مرنج
تاب زیر سم مرکب را ندارد پیکرت

 

من نمی‌دانم چه گویم در جواب مادرت

دیده بگشا تا شود تنهایی من باورت
نیمه جان هستی و من چون جان گرفتم در برت

همچو گیسویت مرا این سو و آن سو می‌کشی
می‌کشی آخر مرا با خنده‌‌های آخرت

بین میدان و حرم کردی تو سرگردان مرا
من نمی‌دانم چه گویم در جواب مادرت

عذرخواهی می‌کنم من گر نمی‌بوسم تو را
ای به قربان سرت، ترسم جدا گردد سرت

می کنم دفنت اگر پشت حرم، از من مرنج
تاب زیر سم مرکب را ندارد پیکرت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×