مشخصات شعر

بند هفتم: حَبلُ المَتین

در گوشۀ افق  پل رنگین کمان زدی

هفتاد و دو  بهشت زمرّد فشان زدی

 

تا پاسدار خون تو خون خدا شود

بطلان به خطّ کوفی «خطّ امان» زدی

 

رنگ شفق گرفته به خود آفتاب ظهر

با این خضاب سرخ که بر خیزران زدی

 

خون از نهاد سنگ خروشید و خواست تا

رودی دژم شود  که به یالش  عنان زدی

 

هر جا دلی به سان عقیق یمن گداخت

مهر ولا و مهر ولایت بر آن زدی

 

بر لکّه‌های خونی چشمان اشکبار

پیرایه‌ای ز حزن و شعف توأمان زدی

 

ای عشق در حمایت حصن حصین تو

فتـح الفتوح  بیرق حبل المتین تو

 

بند هفتم: حَبلُ المَتین

در گوشۀ افق  پل رنگین کمان زدی

هفتاد و دو  بهشت زمرّد فشان زدی

 

تا پاسدار خون تو خون خدا شود

بطلان به خطّ کوفی «خطّ امان» زدی

 

رنگ شفق گرفته به خود آفتاب ظهر

با این خضاب سرخ که بر خیزران زدی

 

خون از نهاد سنگ خروشید و خواست تا

رودی دژم شود  که به یالش  عنان زدی

 

هر جا دلی به سان عقیق یمن گداخت

مهر ولا و مهر ولایت بر آن زدی

 

بر لکّه‌های خونی چشمان اشکبار

پیرایه‌ای ز حزن و شعف توأمان زدی

 

ای عشق در حمایت حصن حصین تو

فتـح الفتوح  بیرق حبل المتین تو

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×