- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۸۰۴
- شماره مطلب: ۶۴۶۳
-
چاپ
گریۀ افسوس
عمود خوردی و سرو و صنوبرم پاشید
صدا زدی که بیا، کاسۀ سرم پاشید
همینکه تا برسم قطعه قطعهات کردند
قد بلند امیر دلاورم پاشید
کنار علقمه تا لشگر کمانداران
تو را به نخل که بستند لشگرم پاشید
چهار هزار کماندار پیش چشمانم
چقدر تیر به جسم برادرم پاشید
دم وداع که رفتی ز خیمه پشت سرت
دو کاسه گریۀ افسوس دخترم پاشید
همینکه دست تو بر روی خاکها افتاد
به دست حرمله حلقوم اصغرم پاشید
رقیه فاتحۀ گوشوارهاش را خواند
خبر رسید که افتادهای، حرم پاشید
علیّ اکبر من، قاسمم، ابالفضلم
برای حفظ النگوی خواهرم پاشید
پس از تو امنیت یک قبیله در خطر است
کفیل زینب کبری، عقیله در خطر است
-
ما را نوشتهاند شکار کمند یار
تا نغمۀ حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید
ما را نوشتهاند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید
-
دست گدایی، سوی تو حاتم گرفته
ماه عزا آمد دل عالم گرفته
زهرا بنی یا بنی دم گرفته
هرکس به هر نحوی عزادار شما است
حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته
-
رنگ ماتم
باید به محله رنگ ماتم بزنم
بر سر در خانه، چوب پرچم بزنم
ایام غم و سیاهپوشان شماست
بگذار سیاهی محرم بزنم
-
نغمۀ داوود
به لبت غیر ثنا گفتن معبود نبود
در صدای تو به جز نغمۀ داوود نبود
راه افتادی و من پشت سرت میگفتم
تازه داماد حرم، رفتن تو زود نبود
گریۀ افسوس
عمود خوردی و سرو و صنوبرم پاشید
صدا زدی که بیا، کاسۀ سرم پاشید
همینکه تا برسم قطعه قطعهات کردند
قد بلند امیر دلاورم پاشید
کنار علقمه تا لشگر کمانداران
تو را به نخل که بستند لشگرم پاشید
چهار هزار کماندار پیش چشمانم
چقدر تیر به جسم برادرم پاشید
دم وداع که رفتی ز خیمه پشت سرت
دو کاسه گریۀ افسوس دخترم پاشید
همینکه دست تو بر روی خاکها افتاد
به دست حرمله حلقوم اصغرم پاشید
رقیه فاتحۀ گوشوارهاش را خواند
خبر رسید که افتادهای، حرم پاشید
علیّ اکبر من، قاسمم، ابالفضلم
برای حفظ النگوی خواهرم پاشید
پس از تو امنیت یک قبیله در خطر است
کفیل زینب کبری، عقیله در خطر است