- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۳۰۸۷
- شماره مطلب: ۶۲۲۲
-
چاپ
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند ششم)
از دود ظلم تیره رخ آفتاب شد
بنیاد دین ز سیل حوادث خراب شد
از تندباد حادثه در خاک کربلا
از آتش جگر، دل آن شه کباب شد
از بیم این خطا که سر از چرخ سفله زد
عرش برین ز واهمه در اضطراب شد
ارکان کاینات تزلزل گرفت آه
کون و مکان ز حادثه پر انقلاب شد
آن زادۀ زنا، نه آن زادۀ زیاد
اندر حجاب آل نبی بیحجاب شد
در دشت ماتم اشک یتیمان چو بحر گشت
در بحر غم سرادق عصمت حباب شد
«خاقان» ز آب کوثرش آتش به دل فتاد
تا با خبر ز تشنگیاش بوتراب شد
شیر خدا کجاست که در دشت کربلا
از چنگ گرگ، یوسف خود کند رها
-
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند دهم)
یارب همیشه دیدۀ خورشید تار باد
تا روز حشر سینۀ گردون فکار باد
داد از زمین و چرخ که بیداد کردهاند
این بیمراد باشد و آن برقرار باد
-
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند نهم)
روزی که بر سنان سر آن سروران زدند
آتش به پیکر همۀ انس و جان زدند
دردا که نور چشم پیمبر شهید شد
دوران چرخ سفله به کام یزید شد
-
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند هشتم)
هر سو دلا به نیزه سر سروری ببین
غلطان به خاک و خون ز جفا پیکری ببین
گریان به درد و داغ پدر کودکی نگر
دلریش از فراق پسر مادری ببین
-
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند هفتم)
ای ساکنان عرش ز دل ناله برکشید
این داوری ز شعر بر دادگر کشید
آن نالهای که در غم یحیی کشیدهاید
در ماتم حسین علی بیشتر کشید
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند ششم)
از دود ظلم تیره رخ آفتاب شد
بنیاد دین ز سیل حوادث خراب شد
از تندباد حادثه در خاک کربلا
از آتش جگر، دل آن شه کباب شد
از بیم این خطا که سر از چرخ سفله زد
عرش برین ز واهمه در اضطراب شد
ارکان کاینات تزلزل گرفت آه
کون و مکان ز حادثه پر انقلاب شد
آن زادۀ زنا، نه آن زادۀ زیاد
اندر حجاب آل نبی بیحجاب شد
در دشت ماتم اشک یتیمان چو بحر گشت
در بحر غم سرادق عصمت حباب شد
«خاقان» ز آب کوثرش آتش به دل فتاد
تا با خبر ز تشنگیاش بوتراب شد
شیر خدا کجاست که در دشت کربلا
از چنگ گرگ، یوسف خود کند رها