- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۱۲۰۷۹۲
- شماره مطلب: ۶۲۱۷
-
چاپ
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند اول)
در حیرتم که چرخ چرا غرق خون نشد
در ماتم حسین زمین واژگون نشد
چون آفتاب یثرب و بطحا غروب کرد
رخسار آفتاب چرا قیرگون نشد
چون فخر کاینات نگون شد ز پشت زین
بنیاد کاینات چرا سرنگون نشد
جان جهان ز جشم جهان رفت و وین عجب
این جان سخت از تن یاران برون نشد
افتاد آسمان امامت چو بر زمین
ساکت چرا سپهر و زمین بی سکون نشد
آن تیره شب دریغ که در دشت کربلا
بر رهنمای خلق کسی رهنمون نشد
«خاقان» به ماتم شه دین گفت بافغان
معدوم از برای چه این چرخ دون نشد
دردا که زندگی به دو عالم حرام شد
کین چرخ سفله دشمن دین را به کام شد
-
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند دهم)
یارب همیشه دیدۀ خورشید تار باد
تا روز حشر سینۀ گردون فکار باد
داد از زمین و چرخ که بیداد کردهاند
این بیمراد باشد و آن برقرار باد
-
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند نهم)
روزی که بر سنان سر آن سروران زدند
آتش به پیکر همۀ انس و جان زدند
دردا که نور چشم پیمبر شهید شد
دوران چرخ سفله به کام یزید شد
-
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند هشتم)
هر سو دلا به نیزه سر سروری ببین
غلطان به خاک و خون ز جفا پیکری ببین
گریان به درد و داغ پدر کودکی نگر
دلریش از فراق پسر مادری ببین
-
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند هفتم)
ای ساکنان عرش ز دل ناله برکشید
این داوری ز شعر بر دادگر کشید
آن نالهای که در غم یحیی کشیدهاید
در ماتم حسین علی بیشتر کشید
ترکیب بند فتحعلی شاه قاجار (بند اول)
در حیرتم که چرخ چرا غرق خون نشد
در ماتم حسین زمین واژگون نشد
چون آفتاب یثرب و بطحا غروب کرد
رخسار آفتاب چرا قیرگون نشد
چون فخر کاینات نگون شد ز پشت زین
بنیاد کاینات چرا سرنگون نشد
جان جهان ز جشم جهان رفت و وین عجب
این جان سخت از تن یاران برون نشد
افتاد آسمان امامت چو بر زمین
ساکت چرا سپهر و زمین بی سکون نشد
آن تیره شب دریغ که در دشت کربلا
بر رهنمای خلق کسی رهنمون نشد
«خاقان» به ماتم شه دین گفت بافغان
معدوم از برای چه این چرخ دون نشد
دردا که زندگی به دو عالم حرام شد
کین چرخ سفله دشمن دین را به کام شد