مشخصات شعر

کرب و بلا مثل مدینه شده بود

 ته گودال تمام بدنش می‌سوزد
خواهری دید عقیق یمنش می‌سوزد

 

نیزه‌ها زیر حرارت همگی ذوب شدند
بی سبب نیست جراحات تنش می‌سوزد

 

کربلا ملک خودش بود، غریبی این جاست
چه غریبانه کسی در وطنش می‌سوزد

 

بی هوا نیزه‌ای آمد، همه مبهوت شدند
بعد آن نیزه گمانم دهنش می‌سوزد

 

ماجرای ته گودال مرا خواهد کشت
دل من بیشتر از لب زدنش می‌سوزد

 

گیرم اصلاً کفنی بر تن او پوشیدید
قطعاً از داغی صحرا کفنش می‌سوزد

 

عصر شد، کرب و بلا مثل مدینه شده بود
بانویی گوشه‌ای از پیرهنش می‌سوزد

 

پشت در، یا ته گودال چه فرقی دارد؟
هر کسی ذوب علی گشت «من»ش می‌سوزد

کرب و بلا مثل مدینه شده بود

 ته گودال تمام بدنش می‌سوزد
خواهری دید عقیق یمنش می‌سوزد

 

نیزه‌ها زیر حرارت همگی ذوب شدند
بی سبب نیست جراحات تنش می‌سوزد

 

کربلا ملک خودش بود، غریبی این جاست
چه غریبانه کسی در وطنش می‌سوزد

 

بی هوا نیزه‌ای آمد، همه مبهوت شدند
بعد آن نیزه گمانم دهنش می‌سوزد

 

ماجرای ته گودال مرا خواهد کشت
دل من بیشتر از لب زدنش می‌سوزد

 

گیرم اصلاً کفنی بر تن او پوشیدید
قطعاً از داغی صحرا کفنش می‌سوزد

 

عصر شد، کرب و بلا مثل مدینه شده بود
بانویی گوشه‌ای از پیرهنش می‌سوزد

 

پشت در، یا ته گودال چه فرقی دارد؟
هر کسی ذوب علی گشت «من»ش می‌سوزد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×