- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۹/۰۹
- بازدید: ۳۰۰۳۲
- شماره مطلب: ۶۱۲
-
چاپ
زنی پیوسته میخواند نوای یا اخا امشب
قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشب
نشسته بر جبین دل غم کرب و بلا امشب
ابوفاضل بدون دست و اصغر تشنه لب بی جان
فرات از شرم مینالد ز دردی بی شفا امشب
شده هفت آسمان دلخون و مغموم از غم مولا
گرفته زانوی غم آسمان بی نوا امشب
به تن پوشیده رخت ماتم و اندوه عرش و فرش
ز پشت ابر پنهان گشته ماه بی صدا امشب
به روی دشت میبارد زلال اشک خونش را
ز هر خون لاله میروید به دشت نینوا امشب
سری بر نیزه همچون چشمۀ خورشید میتابد
زنی پیوسته میخواند نوای یا اخا امشب
تجلیگاه صبر و استقامت دختر زهرا
نماز صبر میخواند به خاک کربلا امشب
زمان چشمان خیسش را به سرخی زمین دوزد
زمان تار و زمین شرمندۀ روی خدا امشب
زنی پیوسته میخواند نوای یا اخا امشب
قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشب
نشسته بر جبین دل غم کرب و بلا امشب
ابوفاضل بدون دست و اصغر تشنه لب بی جان
فرات از شرم مینالد ز دردی بی شفا امشب
شده هفت آسمان دلخون و مغموم از غم مولا
گرفته زانوی غم آسمان بی نوا امشب
به تن پوشیده رخت ماتم و اندوه عرش و فرش
ز پشت ابر پنهان گشته ماه بی صدا امشب
به روی دشت میبارد زلال اشک خونش را
ز هر خون لاله میروید به دشت نینوا امشب
سری بر نیزه همچون چشمۀ خورشید میتابد
زنی پیوسته میخواند نوای یا اخا امشب
تجلیگاه صبر و استقامت دختر زهرا
نماز صبر میخواند به خاک کربلا امشب
زمان چشمان خیسش را به سرخی زمین دوزد
زمان تار و زمین شرمندۀ روی خدا امشب