- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۱۴۰۳
- شماره مطلب: ۵۹۲۰
-
چاپ
غریبترین سربدار
سلام ما به حسین و، سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
به آن غریب سربدار وادی عشق
به مسلم بن عقیل و دو نور چشمانش
به عزم شب شکن، و همت علی وارش
به صبر و قوت قلب و شکوه، ایمانش
شب و سکوت و سیاهی و خسته جان، مردی
به کوفهای که نکرده وفا به پیمانش
میان معرکه، چون کوه محکم و نستوه
ستاده در بر اهریمنان به کف جانش
تمام شهر پر از دشمن است و میبارد
نفاق و فتنه ز بارو و بام و ایوانش
در آستان محرم به خاک و خون غلتید
منای کوفه ببیند و عید قربانش
طلایهدار بزرگ قیام عاشورا
فدای نهضت سرخ حسین شد، جانش
غریبترین سربدار
سلام ما به حسین و، سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
به آن غریب سربدار وادی عشق
به مسلم بن عقیل و دو نور چشمانش
به عزم شب شکن، و همت علی وارش
به صبر و قوت قلب و شکوه، ایمانش
شب و سکوت و سیاهی و خسته جان، مردی
به کوفهای که نکرده وفا به پیمانش
میان معرکه، چون کوه محکم و نستوه
ستاده در بر اهریمنان به کف جانش
تمام شهر پر از دشمن است و میبارد
نفاق و فتنه ز بارو و بام و ایوانش
در آستان محرم به خاک و خون غلتید
منای کوفه ببیند و عید قربانش
طلایهدار بزرگ قیام عاشورا
فدای نهضت سرخ حسین شد، جانش