- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۱۴۲۳۴۳
- شماره مطلب: ۵۹۰۹
-
چاپ
حسین کیست؟
حسین، لالۀ سرخی که جان معطر اوست
بهار، تا ابدیت پیام آور اوست
ز آفتاب رخش، ماه در شب تاریک
علامتی ست که روشن ز روی انور اوست
کسی که دست خدا را در آستین دارد
خدا گواست که عالم نشسته بر در اوست
اگر خداطلبی! سر به پای او بگذار
که ریسمان خدا، تار موی اکبر اوست
حسین، دامنۀ سبز دشت آزادی ست
که سرخ رو بشر از لالههای پرپر اوست
ز آفتاب قیامت چه غم محبان را
که سایۀ سر ما مهر ذرهپرور اوست
حسین، لطف به آن کس کند که در همه عمر
امیدوار به لطف سه ساله دختر اوست
ز هر زبان شنوی، باز تازگی دارد
اگر چه تلخ ز غم قصۀ مکرر اوست
اگر حقیقت عریان، به چشم خواهی دید
به زیر سم ستوران تن مطهر اوست
رواست زینب غمدیده گر که سر شکند
که در مقابل خواهر، سر برادر اوست
به انتظار ورودش قیامتی بر پاست
حسین کیست خدایا؟ که کوفه محشر اوست
هنوز کوفه بود رستگار محو حسین
به روی نیزه بود آفتاب؟ یا سر اوست؟
-
مهریۀ مادر
خاک قدمش آب حیات است حسین
مهریۀ مادرش فرات است حسین
غرقیم به دریای معاصی اما
شادیم که کشتی نجات است حسین
-
تقدیم به یار
تا نظر بر رخ مانند بهارت کردم
ساغری داشتم از اشک نثارت کردم
در نگاه تو، خدا را به حقیقت دیدمپیش یک جلوۀ او آینه دارت کردم
-
اشک غم
تا غرق اشک ماتم خود کردهای مرا
جاری چو قطره، در یم خود کردهای مرا
عمری بر آستان غمت، گریه میکنمتو کعبهای و زمزم خود کردهای مرا
حسین کیست؟
حسین، لالۀ سرخی که جان معطر اوست
بهار، تا ابدیت پیام آور اوست
ز آفتاب رخش، ماه در شب تاریک
علامتی ست که روشن ز روی انور اوست
کسی که دست خدا را در آستین دارد
خدا گواست که عالم نشسته بر در اوست
اگر خداطلبی! سر به پای او بگذار
که ریسمان خدا، تار موی اکبر اوست
حسین، دامنۀ سبز دشت آزادی ست
که سرخ رو بشر از لالههای پرپر اوست
ز آفتاب قیامت چه غم محبان را
که سایۀ سر ما مهر ذرهپرور اوست
حسین، لطف به آن کس کند که در همه عمر
امیدوار به لطف سه ساله دختر اوست
ز هر زبان شنوی، باز تازگی دارد
اگر چه تلخ ز غم قصۀ مکرر اوست
اگر حقیقت عریان، به چشم خواهی دید
به زیر سم ستوران تن مطهر اوست
رواست زینب غمدیده گر که سر شکند
که در مقابل خواهر، سر برادر اوست
به انتظار ورودش قیامتی بر پاست
حسین کیست خدایا؟ که کوفه محشر اوست
هنوز کوفه بود رستگار محو حسین
به روی نیزه بود آفتاب؟ یا سر اوست؟