- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۲۲۷۶
- شماره مطلب: ۵۸۹۵
-
چاپ
کعبۀ من
دل نیست اینکه دارم، گنجینۀ غم توست
بیگانه باد با غیر، این دل که محرم توست
ورد زبانم امسال، ذکر مصیبتت بود
امسال عالم من، در فکر عالم توست
تصویر کربلایت جاری ست در سرشکم
تا زندهام نگاهم، کانون ماتم توست
خون تو تا قیامت، میجوشد از دل خاک
سرسبز، خاک این دشت از خون خرم توست
سرشار کرد خونت، امسال تشنگی را
این کربلای تفته سیراب از دم توست
یا رب سر حسین است، بر روی نیزه آیا
یا سِرّ آفرینش؟ یا اسم اعظم تو
بگذار تا بگردم، دور تو، کعبۀ من
دی الحجۀ من امسال، ماه محرم توست
-
خلقت دوباره
کربلا به خون خود تپیدن است
جرعه جرعه مرگ را چشیدن است
کربلا صفا و مروهای شگفت
پا به پای تشنگی دویدن است
روضه نیست کربلا که بشنوی
کربـــلا سر بریده دیدن است -
چه سایهای!
اگر چه مادر تو، دختر پیمبر نیست
کسی حسینِ علی را، چنین برادر نیست
حسین، پیش تو، انگار در کنار علی است
کسی چنان که تو، هرگز شبیه حیدر نیست
-
احرام خون
فرمود: «مکّه مسموم»، فرمود: «مکّه سَم شد»
این خانه بار دیگر، بازار بیش و کم شد
دیشب دوباره جدّم، آمد به خوابم و گفت:
این خانه بار دیگر، جُرثومۀ صنم شد
کعبۀ من
دل نیست اینکه دارم، گنجینۀ غم توست
بیگانه باد با غیر، این دل که محرم توست
ورد زبانم امسال، ذکر مصیبتت بود
امسال عالم من، در فکر عالم توست
تصویر کربلایت جاری ست در سرشکم
تا زندهام نگاهم، کانون ماتم توست
خون تو تا قیامت، میجوشد از دل خاک
سرسبز، خاک این دشت از خون خرم توست
سرشار کرد خونت، امسال تشنگی را
این کربلای تفته سیراب از دم توست
یا رب سر حسین است، بر روی نیزه آیا
یا سِرّ آفرینش؟ یا اسم اعظم تو
بگذار تا بگردم، دور تو، کعبۀ من
دی الحجۀ من امسال، ماه محرم توست