مشخصات شعر

جواب سؤالی

شاید که خواب دیده‌ام، این سر، خیالی است

امّا نه؛ خواب هم که بُوَد، باز عالی است

 

مهمان من! قدم به سر چشم ما گذار

هر چند دست سفره‌ی این طفل، خالی است

 

خون‌لاله‌های گیسویم از لطف سنگ‌هاست

فرش سپید تو، پُرِ گل‌های قالی است

 

با من زبان سیلی‌ِشان حرف می‌زند

یعنی جواب هر چه بپرسم، سؤالی است

 

تنها زدند و در دل خود هم نگفت کس

این کودکِ یتیمِ کدامین اهالی است

 

بابا! سری شبیه عمو چند وقتی است

از روی نیزه، خیره به من، این حوالی است

 

عمّه گرفته دست مرا، راه می‌بَرد

بابا! بگو به خاطر کم سنّ و سالی است

 

جواب سؤالی

شاید که خواب دیده‌ام، این سر، خیالی است

امّا نه؛ خواب هم که بُوَد، باز عالی است

 

مهمان من! قدم به سر چشم ما گذار

هر چند دست سفره‌ی این طفل، خالی است

 

خون‌لاله‌های گیسویم از لطف سنگ‌هاست

فرش سپید تو، پُرِ گل‌های قالی است

 

با من زبان سیلی‌ِشان حرف می‌زند

یعنی جواب هر چه بپرسم، سؤالی است

 

تنها زدند و در دل خود هم نگفت کس

این کودکِ یتیمِ کدامین اهالی است

 

بابا! سری شبیه عمو چند وقتی است

از روی نیزه، خیره به من، این حوالی است

 

عمّه گرفته دست مرا، راه می‌بَرد

بابا! بگو به خاطر کم سنّ و سالی است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×