مشخصات شعر

زبان شعله

کربلا باقی ا‌ست، باید خیمه‌ای بر پا کنم

پرچمِ افتاده را از خاک و خون، بالا کنم

 

ماهتابم، کهکشانی از ستاره در پی‌َام

می‌روم تا چون قیامت، شام را رسوا کنم

 

شام، خون‌ریز است در تاریخ سرخ آفتاب

با زبان شعله، باید شام را فردا کنم

 

کوفه، پیمان را چنان فرق علی درهم شکست

مثل سوسن، بایدش با صد زبان، افشا کنم

 

آیه‌آیه، خون قرآن می‌چکد از نیزه‌ها

قطره‌قطره، باید آن آیات را معنا کنم

 

 

زبان شعله

کربلا باقی ا‌ست، باید خیمه‌ای بر پا کنم

پرچمِ افتاده را از خاک و خون، بالا کنم

 

ماهتابم، کهکشانی از ستاره در پی‌َام

می‌روم تا چون قیامت، شام را رسوا کنم

 

شام، خون‌ریز است در تاریخ سرخ آفتاب

با زبان شعله، باید شام را فردا کنم

 

کوفه، پیمان را چنان فرق علی درهم شکست

مثل سوسن، بایدش با صد زبان، افشا کنم

 

آیه‌آیه، خون قرآن می‌چکد از نیزه‌ها

قطره‌قطره، باید آن آیات را معنا کنم

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×