- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۷۶۶
- شماره مطلب: ۵۴۷۷
-
چاپ
تهاجم گلچین
ای باغبان! تهاجم گلچین بیا ببین
از داسها به خاک، تن یاسها ببین
رأس حسین بر سر نی، تن به روی خاک
«بسم اللَّهی» که مانده ز قرآن، جدا ببین
از بس که اشک ریخته از چشم هاجران
زمزم پدید گشته؛ بیا و صفا ببین
در این منا دگر نه ذبیحی است، نی خلیل
اِحرام عشق بسته، «طَوافُ النِّسا» ببین
اذن طواف، گِرد تن او نمیدهند
هشتاد و چار مُحرِم و یک کعبه را ببین
بر من دلی که سوخت، دل خیمه بود و بس
دلسوزی خیام ز قحط وفا، ببین
یک روز در مدینه، اگر خانهی تو سوخت
دودش به کربلا ز دل خیمهها ببین
-
معصوم هفتم
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
-
بزم عدو
از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت
«ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم»
جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت
-
دلِ عشق
من نرد غم لیلی لیلا زدهام
دلخونم و چون لاله به صحرا زدهام
آنجا که سفینه النجاهاست، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زدهام
-
نی نامه
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آنجا که باده خورده بودی
تو بودی زخمۀ زخمیّ بیداد
که عمری بی صدا بودیّ و فریاد
تهاجم گلچین
ای باغبان! تهاجم گلچین بیا ببین
از داسها به خاک، تن یاسها ببین
رأس حسین بر سر نی، تن به روی خاک
«بسم اللَّهی» که مانده ز قرآن، جدا ببین
از بس که اشک ریخته از چشم هاجران
زمزم پدید گشته؛ بیا و صفا ببین
در این منا دگر نه ذبیحی است، نی خلیل
اِحرام عشق بسته، «طَوافُ النِّسا» ببین
اذن طواف، گِرد تن او نمیدهند
هشتاد و چار مُحرِم و یک کعبه را ببین
بر من دلی که سوخت، دل خیمه بود و بس
دلسوزی خیام ز قحط وفا، ببین
یک روز در مدینه، اگر خانهی تو سوخت
دودش به کربلا ز دل خیمهها ببین