مشخصات شعر

کشتگان عشق

 

کشتگان عشق، بی‌‌غسل و کفن خوابیده‌اند

سر به‌ راه دوست داده، با بدن خوابیده‌اند

 

در گلستان شهادت، یک‌به‌یک مانند گل

پاره‌پاره در جوار «ذوالمنن» خوابیده‌اند

 

در کنار شاه اقلیم امامت، روی خاک

با تن صد پاره، هفتاد و دو تن خوابیده‌اند

 

احمد و قاسم چو عبدالله، پهلوی حسین

با تن صد چاک و با وجه حسن خوابیده‌اند

 

سرزمین کربلا یعنی حسین‌آباد عشق

مردمانش جمله با یک پیرهن خوابیده‌اند

 

جان‌نثاران شه دین، ساکنان بزم قُرب

بی‌کس و بی‌خانمان، دور از وطن خوابیده‌اند

 

گر خزان شد گلسِتان مصطفی، فخر زمن

نو‌گلانش، تشنه‌لب در آن چمن خوابیده‌اند

 

چنگ ننْوازید امشب، لشگر! از بهر خدا

کاهل‌بیت شاه، در «بیت ‌الحزن» خوابیده‌اند

 

ای صبا! آهسته‌تر می‌ران به دشت کربلا

کودکان در خیمه با حُزن و مِحن خوابیده‌اند

 

«ساعیا»! با چشم حق‌بین، بین که یاران حسین

جمله یک روحند لیکن تن‌به‌تن خوابیده‌اند

 

کشتگان عشق

 

کشتگان عشق، بی‌‌غسل و کفن خوابیده‌اند

سر به‌ راه دوست داده، با بدن خوابیده‌اند

 

در گلستان شهادت، یک‌به‌یک مانند گل

پاره‌پاره در جوار «ذوالمنن» خوابیده‌اند

 

در کنار شاه اقلیم امامت، روی خاک

با تن صد پاره، هفتاد و دو تن خوابیده‌اند

 

احمد و قاسم چو عبدالله، پهلوی حسین

با تن صد چاک و با وجه حسن خوابیده‌اند

 

سرزمین کربلا یعنی حسین‌آباد عشق

مردمانش جمله با یک پیرهن خوابیده‌اند

 

جان‌نثاران شه دین، ساکنان بزم قُرب

بی‌کس و بی‌خانمان، دور از وطن خوابیده‌اند

 

گر خزان شد گلسِتان مصطفی، فخر زمن

نو‌گلانش، تشنه‌لب در آن چمن خوابیده‌اند

 

چنگ ننْوازید امشب، لشگر! از بهر خدا

کاهل‌بیت شاه، در «بیت ‌الحزن» خوابیده‌اند

 

ای صبا! آهسته‌تر می‌ران به دشت کربلا

کودکان در خیمه با حُزن و مِحن خوابیده‌اند

 

«ساعیا»! با چشم حق‌بین، بین که یاران حسین

جمله یک روحند لیکن تن‌به‌تن خوابیده‌اند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×