- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۰۵۰
- شماره مطلب: ۵۴۶۶
-
چاپ
مهر در سحاب
چون مهرِ آسمانِ شرف در سحاب شد
ذرّات کائنات، پُر از انقلاب شد
برچیده شد بساط نشاط از بسیط خاک
وز باد کفر، خانهی ایمان، خراب شد
بیگانه، آشنا شد و ناکام، کامیاب
خطّاب سیرتی به امیری خطاب شد
قتل حسین و کشتن اطفال بیگناه
پیش یزید و شمر ستمگر، ثواب شد
با چشم پُر ز نم به میان دو یم ز کین
لبتشنه، سر جدا، ز تن آن جناب شد
وز شرمِ حلقِ خشک و لبِ تشنهی حسین
نیل و فرات از عرق خجلت، آب شد
آن سر که سود بر قدمش، فرق فرقدان
زیب قمار و زینت بزم شراب شد
صد چاک پیکرش، چو نهان شد، درون خاک
شد شادمان تراب و غمین بوتراب شد
وز دود آتشی که به خرگاه او زدند
خرگاه مه، کبود و نگون چون حباب شد
اهل حرم به هر طرف «اَیْنَ الْمَفَر»کنان
گفتی مگر که موعد «یومُ الحساب» شد
ناگه به قتل «زین عباد» از ره عناد
خنجر به دست، شمر لعین با شتاب شد
«خاکی»! پس از سلام حسین، لعن بر یزید
واجب به جمله مرد و زن و شیخ و شاب شد
-
حدیث سلیمان
ببَر، بشیر! به یعقوب، بوی پیرهنش
بگو ز یوسف و گرگان و دوری از وطنش
بگو حدیث سلیمان دشت کرببلا
که بُرد خاتم خاتم ز دست، اهرمنش
-
یحیای من!
ای مهربان برادرِ با جان برابرم!
وی یادگار از پدر و جدّ و مادرم!
چون چاکچاک جسم تو را بنْگرم به خاک؟
ای کاش! مُردمی که تو را کشته ننْگرم
-
گذر اسرا
بر قتلگاه، چون اُسرا را گذر فتاد
شورِ نشورِ حشر، عیان در نظر فتاد
هم بانگ نوحه، غلغله در نُه فلک فکنْد
هم گریه، بر ملائک و جنّ و بشر فتاد
مهر در سحاب
چون مهرِ آسمانِ شرف در سحاب شد
ذرّات کائنات، پُر از انقلاب شد
برچیده شد بساط نشاط از بسیط خاک
وز باد کفر، خانهی ایمان، خراب شد
بیگانه، آشنا شد و ناکام، کامیاب
خطّاب سیرتی به امیری خطاب شد
قتل حسین و کشتن اطفال بیگناه
پیش یزید و شمر ستمگر، ثواب شد
با چشم پُر ز نم به میان دو یم ز کین
لبتشنه، سر جدا، ز تن آن جناب شد
وز شرمِ حلقِ خشک و لبِ تشنهی حسین
نیل و فرات از عرق خجلت، آب شد
آن سر که سود بر قدمش، فرق فرقدان
زیب قمار و زینت بزم شراب شد
صد چاک پیکرش، چو نهان شد، درون خاک
شد شادمان تراب و غمین بوتراب شد
وز دود آتشی که به خرگاه او زدند
خرگاه مه، کبود و نگون چون حباب شد
اهل حرم به هر طرف «اَیْنَ الْمَفَر»کنان
گفتی مگر که موعد «یومُ الحساب» شد
ناگه به قتل «زین عباد» از ره عناد
خنجر به دست، شمر لعین با شتاب شد
«خاکی»! پس از سلام حسین، لعن بر یزید
واجب به جمله مرد و زن و شیخ و شاب شد