- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۶۳۰
- شماره مطلب: ۵۴۵۷
-
چاپ
شب تاریک
متاب، ای ماه تابنده! که سر زد آفتاب، امشب
ز برج نیزه تابد چند ماه اندر حجاب، امشب
فروغ اکبرِ لیلا، منوّر کرده صحرا را
تو، ای ناهید نورافشان! بکش رخ در نقاب، امشب
شبانگه وقت خواب، اهریمنان بیدار، یعنی چه؟
مگر یارب! سلیمان زمان را برده خواب، امشب؟
شب تاریک، دشوار است، کوه و دشت پیمودن
نمیدانم چرا این کاروان دارد شتاب، امشب؟
ز تقدیر سماوی، کاروان «عصمت اللَّه» را
امیر کاروان، خصم است و دشمن، همرکاب، امشب
دو چشم زینب غمدیده چون روی حسین پُر خون
دل لیلا چو موی اکبرش پُر پیچوتاب، امشب
رُخش گلگون، دلش پُر خون، تَنََش تبدار و غم افزون
بدین حال است عابد، عازم شام خراب، امشب
مگر لبتشنگان کربلا سیراب گردیدند؟
که سقّا خفته، مشک افتاده، نزد شطّ آب، امشب
«مؤیّد»! از غم آیندهی اطفال پیغمبر
فتاده در دل غمدیدهی ما، اضطراب، امشب
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
شب تاریک
متاب، ای ماه تابنده! که سر زد آفتاب، امشب
ز برج نیزه تابد چند ماه اندر حجاب، امشب
فروغ اکبرِ لیلا، منوّر کرده صحرا را
تو، ای ناهید نورافشان! بکش رخ در نقاب، امشب
شبانگه وقت خواب، اهریمنان بیدار، یعنی چه؟
مگر یارب! سلیمان زمان را برده خواب، امشب؟
شب تاریک، دشوار است، کوه و دشت پیمودن
نمیدانم چرا این کاروان دارد شتاب، امشب؟
ز تقدیر سماوی، کاروان «عصمت اللَّه» را
امیر کاروان، خصم است و دشمن، همرکاب، امشب
دو چشم زینب غمدیده چون روی حسین پُر خون
دل لیلا چو موی اکبرش پُر پیچوتاب، امشب
رُخش گلگون، دلش پُر خون، تَنََش تبدار و غم افزون
بدین حال است عابد، عازم شام خراب، امشب
مگر لبتشنگان کربلا سیراب گردیدند؟
که سقّا خفته، مشک افتاده، نزد شطّ آب، امشب
«مؤیّد»! از غم آیندهی اطفال پیغمبر
فتاده در دل غمدیدهی ما، اضطراب، امشب