- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۲
- بازدید: ۱۸۶۸
- شماره مطلب: ۵۳۲۴
-
چاپ
حقیقت پاک
زآن مرثیۀ بزرگ محکم
در روی تو شد علی، مجسّم
گفتی که نکوترین مردم
از بعد ظهور نور خاتم،
آن کس که عزیز داشت او را
چون جان خودش نبیّ اکرم،
هم در نظر علی، گرامی
هم در بر فاطمه، مکرّم،
کشتید ز روی جهل، کشتید
ای وای! به حال اهل عالم
ای وای! که بهر خویش کردید
افروخته آتشی فراهم
هر لحظه زبانه میکشد، وای!
هرگز نشود لهیب آن، کم
گفتی که از این سپس همه عمر
بر داغ بردارم بگریم
چشمم همه چشمهای است، جوشان
میبارد از این عزا دمادم
خون گشت دل زمین از این داغ
افتاد به لرزه، عرش اعظم
اثبات شهادت تو، این است
داغ تو نداشت هیچ مرهم
داغی که شکسته پشت سجّاد
هم قامت زینب است از آن، خم،
باری که به دوش بردنش را
عاجز همه عالمند و آدم،
چون جان و تن تو طاقت آورد؟
زین روست شهادتت، مسلّم
برهان دگر همین که از گل
کوتاه تر است، عمر شبنم
تو: شبنم و گل: تن حسین است
بر خاک عطش به ظهر ماتم
«امّکلثوم»! بانوی اشک!
ای خواهر داغ! دختر غم!
ای اختر روشن دو خورشید!
ای نور عزیز در دو عالم!
هم بر تو درود! دخت زهرا!
هم بر تو سلام! سبط خاتم!
-
خورشید شیعه
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم
بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم
بر علم مصطفی باب تو بود باب
وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم -
تنها گل نچیدۀ تو
قلم زدند به خون سر بریدۀ تو
فرشتگان نگارندۀ جریدۀ تو
شب از دعای درختان روشن ملکوتگذشت کفتر آه به خون تپیدۀ تو
-
خیمۀ نور
شیعیان! رخت عزا بر تن کنید
کربلا در کربلا، شیون کنید
آفتاب غیرتِ حق، منجلی است
موسم سوگِ حسین بن علی است
-
قبلۀ قبیله
آسمانها، سوگوار کیستند؟
خیمهها، چشمانتظار کیستند؟
باغبانِ غنچههای یاس کو؟
بچّهها! آخر عمو عبّاس کو؟
حقیقت پاک
زآن مرثیۀ بزرگ محکم
در روی تو شد علی، مجسّم
گفتی که نکوترین مردم
از بعد ظهور نور خاتم،
آن کس که عزیز داشت او را
چون جان خودش نبیّ اکرم،
هم در نظر علی، گرامی
هم در بر فاطمه، مکرّم،
کشتید ز روی جهل، کشتید
ای وای! به حال اهل عالم
ای وای! که بهر خویش کردید
افروخته آتشی فراهم
هر لحظه زبانه میکشد، وای!
هرگز نشود لهیب آن، کم
گفتی که از این سپس همه عمر
بر داغ بردارم بگریم
چشمم همه چشمهای است، جوشان
میبارد از این عزا دمادم
خون گشت دل زمین از این داغ
افتاد به لرزه، عرش اعظم
اثبات شهادت تو، این است
داغ تو نداشت هیچ مرهم
داغی که شکسته پشت سجّاد
هم قامت زینب است از آن، خم،
باری که به دوش بردنش را
عاجز همه عالمند و آدم،
چون جان و تن تو طاقت آورد؟
زین روست شهادتت، مسلّم
برهان دگر همین که از گل
کوتاه تر است، عمر شبنم
تو: شبنم و گل: تن حسین است
بر خاک عطش به ظهر ماتم
«امّکلثوم»! بانوی اشک!
ای خواهر داغ! دختر غم!
ای اختر روشن دو خورشید!
ای نور عزیز در دو عالم!
هم بر تو درود! دخت زهرا!
هم بر تو سلام! سبط خاتم!