- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۶۰۰
- شماره مطلب: ۵۳۱۸
-
چاپ
زینب ثانی
بانو! زبانزد است حیایی که داشتی
تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی
در آسمان حیدر و زهرا پریدهای
مهد کمال بود هوایی که داشتی
با حضرت عقیله تفاوت نمیکنی
در خلق و خو و مهر و صفایی که داشتی
دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد
با خطبهها و صوت رسایی که داشتی
دیدی مصیبتی که دگر کس نمیرسد
در ابتلای صبر و رضایی که داشتی
امّ البنین به شهر مدینه که روضه داشت
گل مینمود شور بکایی که داشتی
با زینب و رباب فقط ناله میزدی
با خاطرات کرببلایی که داشتی
تقسیم شد میان اسیران اهل بیت
در شهر شام، آب و غذایی که داشتی
حتّی زن یزید لعین گریهاش گرفت
با دیدن خرابه و جایی که داشتی
در خیمههای سوختهی بیحسین چه شد؟
بعد از غروب و شام عزایی که داشتی
یاد صدای فاطمه افتاد پشت در
زینب شنید سوز صدایی که داشتی
شکر خدا نبود حسین تو بشنود
در زیر تازیانه نوایی که داشتی
-
از کودکی برای غمش گریه کردهام
زینت گرفته هر سخنم با دم حسین
چون عطردان شده دهنم با دم حسین
از کودکی برای غمش گریه کردهام
تا روز مرگ سینه زنم با دم حسین
-
دل تو رفت به گودال کشتهای مظلوم
تو سرو بودی و حالا خمیدهای تنها
به دوش، بار مصیبت کشیدهای تنها
اگر که پیر شدی، علتش ز کودکی است
چهها گذشت به کوچه! چه دیدهای تنها؟
-
آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن
دیگر رسیده قصه به آخر... جدا شدن...
سخت است خواهری ز برادر جدا شدنبا دلهره کنون که بغل میکنی مرا
یعنی فراق، با دل مضطر جدا شدن
زینب ثانی
بانو! زبانزد است حیایی که داشتی
تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی
در آسمان حیدر و زهرا پریدهای
مهد کمال بود هوایی که داشتی
با حضرت عقیله تفاوت نمیکنی
در خلق و خو و مهر و صفایی که داشتی
دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد
با خطبهها و صوت رسایی که داشتی
دیدی مصیبتی که دگر کس نمیرسد
در ابتلای صبر و رضایی که داشتی
امّ البنین به شهر مدینه که روضه داشت
گل مینمود شور بکایی که داشتی
با زینب و رباب فقط ناله میزدی
با خاطرات کرببلایی که داشتی
تقسیم شد میان اسیران اهل بیت
در شهر شام، آب و غذایی که داشتی
حتّی زن یزید لعین گریهاش گرفت
با دیدن خرابه و جایی که داشتی
در خیمههای سوختهی بیحسین چه شد؟
بعد از غروب و شام عزایی که داشتی
یاد صدای فاطمه افتاد پشت در
زینب شنید سوز صدایی که داشتی
شکر خدا نبود حسین تو بشنود
در زیر تازیانه نوایی که داشتی