مشخصات شعر

داغ کربلا

اى دوست! در هواى تو می‌سوزم

 می‌سوزم و براى تو می‌سوزم

 

چون ابر از فراق تو می‌گریم

 چون شمع در هواى تو می‌سوزم

 

پروانه‌وار از شرر عشقت

 تا جان کنم فداى تو، می‌سوزم

 

دل با تو آشنا شد و می‌سوزد

 من هم ز آشناى تو می‌سوزم

 

دارم به سینه داغ عزیزانت

 چون لاله در عزاى تو می‌سوزم

 

از درد اشتیاق تو می‌نالم

 از داغ کربلاى تو می‌سوزم

 

من ذرّه‌ی حقیر و تو خورشیدى

 در سایه‌ی لواى تو می‌سوزم

 

مهرت بهشت و این عجب، اى مولا!

 کامروز با ولاى تو می‌سوزم

 

در حسرت حریم تو روز و شب

 تا سر نهم به پاى تو می‌سوزم

 

فردا مرا سزد که نسوزانند

کامروز از براى تو می‌سوزم

 

داغ کربلا

اى دوست! در هواى تو می‌سوزم

 می‌سوزم و براى تو می‌سوزم

 

چون ابر از فراق تو می‌گریم

 چون شمع در هواى تو می‌سوزم

 

پروانه‌وار از شرر عشقت

 تا جان کنم فداى تو، می‌سوزم

 

دل با تو آشنا شد و می‌سوزد

 من هم ز آشناى تو می‌سوزم

 

دارم به سینه داغ عزیزانت

 چون لاله در عزاى تو می‌سوزم

 

از درد اشتیاق تو می‌نالم

 از داغ کربلاى تو می‌سوزم

 

من ذرّه‌ی حقیر و تو خورشیدى

 در سایه‌ی لواى تو می‌سوزم

 

مهرت بهشت و این عجب، اى مولا!

 کامروز با ولاى تو می‌سوزم

 

در حسرت حریم تو روز و شب

 تا سر نهم به پاى تو می‌سوزم

 

فردا مرا سزد که نسوزانند

کامروز از براى تو می‌سوزم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×