- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۰۹
- بازدید: ۱۳۰۶
- شماره مطلب: ۴۷۱
-
چاپ
پروانۀ زخمی
پر میکشد پروانهای زخمی به سویت
گهوارهای جان می دهد در آرزویت
باید به دست تیرهای تشنه یک روز
باغ گل سرخی بروید از گلویت
با مشتی از گلهای پرپر آسمان هم
سرمست باشد روز و شب از سُکر ِ بویت
هفتاد و دو خورشید میآیند آرام
دنبال نور ِ چشمهای چاره جویت
در قلب ِ این منظومۀ آشفته باید
کوچکترین سیاره باشد ماه ِ رویت
از کهکشان راه شیری تا لب خاک
لبریز گردند استکانها با سبویت
حتماً خدا در خلقتش یک روز معصوم
دلهای عاشق را گره میزد به مویت
هر روز میگردند مادرهای بی خواب
گهوارههای درد را در جستجویت
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
پروانۀ زخمی
پر میکشد پروانهای زخمی به سویت
گهوارهای جان می دهد در آرزویت
باید به دست تیرهای تشنه یک روز
باغ گل سرخی بروید از گلویت
با مشتی از گلهای پرپر آسمان هم
سرمست باشد روز و شب از سُکر ِ بویت
هفتاد و دو خورشید میآیند آرام
دنبال نور ِ چشمهای چاره جویت
در قلب ِ این منظومۀ آشفته باید
کوچکترین سیاره باشد ماه ِ رویت
از کهکشان راه شیری تا لب خاک
لبریز گردند استکانها با سبویت
حتماً خدا در خلقتش یک روز معصوم
دلهای عاشق را گره میزد به مویت
هر روز میگردند مادرهای بی خواب
گهوارههای درد را در جستجویت