مشخصات شعر

عشق سرکش

سینه‌ام تنگ آمده بار دگر

باز دارم ناله از سوز جگر

 

عزم کوی کربلا کرده دلم

یاد طفل مجتبی کرده دلم

 

کودک امّا قبله‌گاه مردها

کوچک امّا سینه‌چاک دردها

 

کودک امّا مردتر از هر چه مرد

کرد کاری که فلک را خیره کرد

 

بوده ثارالله، بهر این پسر

هم عمویی مهربان و هم پدر

 

 

دست عبداللَّه به دست عمّه بود

تا که ناگه نغمه‌ای بر لب سرود:

 

عمّه‌جان! سوگند بر نام خدا!

از عموی خود نخواهم شد جدا

 

عمّه‌جان! بنْگر عموی نازنین

تشنه و زخمی فتاده بر زمین

 

از میان اسب‌ها و دشمنان

راه خود می‌جُست، آن آرام جان

 

تا که بر بالین آن جانان رسید

از لبش این نغمه‌ی سوزان چکید:

 

غم مخور در قتلگه افتاده‌ای

مانده بهر تو برادرزاده‌ای

 

چون علی‌اکبر تو را یاری کنم

جای عبّاست، علم‌داری کنم

 

حرمله کو تا به کف گیرد کمان؟

حنجر پاک مرا سازد نشان

 

ای عموی مهربان و بی‌نظیر!

جای بابایم در آغوشم بگیر

 

ای فدای روی ثاراللّهی‌ات!

می‌کنم بر روی نی، هم‌راهی‌ات

عشق سرکش

سینه‌ام تنگ آمده بار دگر

باز دارم ناله از سوز جگر

 

عزم کوی کربلا کرده دلم

یاد طفل مجتبی کرده دلم

 

کودک امّا قبله‌گاه مردها

کوچک امّا سینه‌چاک دردها

 

کودک امّا مردتر از هر چه مرد

کرد کاری که فلک را خیره کرد

 

بوده ثارالله، بهر این پسر

هم عمویی مهربان و هم پدر

 

 

دست عبداللَّه به دست عمّه بود

تا که ناگه نغمه‌ای بر لب سرود:

 

عمّه‌جان! سوگند بر نام خدا!

از عموی خود نخواهم شد جدا

 

عمّه‌جان! بنْگر عموی نازنین

تشنه و زخمی فتاده بر زمین

 

از میان اسب‌ها و دشمنان

راه خود می‌جُست، آن آرام جان

 

تا که بر بالین آن جانان رسید

از لبش این نغمه‌ی سوزان چکید:

 

غم مخور در قتلگه افتاده‌ای

مانده بهر تو برادرزاده‌ای

 

چون علی‌اکبر تو را یاری کنم

جای عبّاست، علم‌داری کنم

 

حرمله کو تا به کف گیرد کمان؟

حنجر پاک مرا سازد نشان

 

ای عموی مهربان و بی‌نظیر!

جای بابایم در آغوشم بگیر

 

ای فدای روی ثاراللّهی‌ات!

می‌کنم بر روی نی، هم‌راهی‌ات

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×