- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۰۸
- بازدید: ۴۵۵۴
- شماره مطلب: ۴۳۳
-
چاپ
دریای عطش (بند چهارم)
ما لشگر عشقیم ولی دیر رسیدیم
ما گرچه جوانیم ولی پیر رسیدیم
بعد از اثر داغ کبودی به گل یاس
بعد از اثر قبضۀ شمشیر رسیدیم
بعد از غزل کوچۀ افروخته و در
بعد از تب حقّ و تب تکفیر رسیدیم
بعد از نگرانیّ پریشان یتیمان
ما هم همه با کاسۀ پر شیر رسیدیم
بعد از جگر سوخته در تشت پر از خون
بعد از غزل سرخ تن و تیر رسیدیم
بعد از غزل خواهرِ دنبال دویده
بعد از غزل نالۀ زنجیر رسیدیم
بعد از غزل شرم، پس از مشک دریده
بعد از غزل بغض گلوگیر رسیدیم
بعد از غزل مادر جان سوخته از اشک
بعد از غزل کودک بیشیر رسیدیم
بعد از غزل سبز اذانِ سرِ نیزه
بعد از غزل باور تکبیر رسیدیم
«ما جرم چه کردیم نزادیم بدان وقت؟»
ما جرم چه داریم اگر دیر رسیدیم؟
ما لشگر عشقیم و بجز اشک نداریم
تقدیر همین بود، به تقدیر رسیدیم
همراه شدیم آخر با مرکب سجاد
تا سوخت گلومان شب را در تب سجاد
-
تصویر تو
در خوابهای بی سر و سامانمان بمان
ای آخرین ستارۀ اندوه ِ آسمان
در کنج خلوت شب تشویش رخنه کن
با ما سرود ِمیرسماز راهرا بخوان
تصویر تو بزرگترین باور من است
مردی همیشه داشته لبخند بر لبان -
مدار ششماهه
مشکها طبلهای تو خالی
چشمها موج موج بی خوابی
هی زبان دور لب نچرخان، من
خوب میدانم از چه بی تابی
عرق شرم روی پیشانی است
طفل در پیچ و تاب افتاده
هاجر خیمههای آل الله
پی رد سراب افتاده
-
دریای عطش (بند دوم)
پر میزند از سمت زمین تا به هوا خون
این رنگ دلآزار ِغروب است و یا خون؟بر بال ملائک قلمِ سرخ کشیدند
بر قامتِ خورشید نوشتند تو را خون
دریای عطش (بند چهارم)
ما لشگر عشقیم ولی دیر رسیدیم
ما گرچه جوانیم ولی پیر رسیدیم
بعد از اثر داغ کبودی به گل یاس
بعد از اثر قبضۀ شمشیر رسیدیم
بعد از غزل کوچۀ افروخته و در
بعد از تب حقّ و تب تکفیر رسیدیم
بعد از نگرانیّ پریشان یتیمان
ما هم همه با کاسۀ پر شیر رسیدیم
بعد از جگر سوخته در تشت پر از خون
بعد از غزل سرخ تن و تیر رسیدیم
بعد از غزل خواهرِ دنبال دویده
بعد از غزل نالۀ زنجیر رسیدیم
بعد از غزل شرم، پس از مشک دریده
بعد از غزل بغض گلوگیر رسیدیم
بعد از غزل مادر جان سوخته از اشک
بعد از غزل کودک بیشیر رسیدیم
بعد از غزل سبز اذانِ سرِ نیزه
بعد از غزل باور تکبیر رسیدیم
«ما جرم چه کردیم نزادیم بدان وقت؟»
ما جرم چه داریم اگر دیر رسیدیم؟
ما لشگر عشقیم و بجز اشک نداریم
تقدیر همین بود، به تقدیر رسیدیم
همراه شدیم آخر با مرکب سجاد
تا سوخت گلومان شب را در تب سجاد