- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۷
- بازدید: ۲۴۹۹
- شماره مطلب: ۴۲۹۶
-
چاپ
درد جانگزا
ای آن که در عزای تو، چشم جهان گریست!
وز درد جانگزای تو، هفت آسمان گریست
تنها نه آدمی ز غمت خون ز دیده رانْد
در ماتم تو عرش و زمین و زمان گریست
هر کاو حدیث داغ جگرسوز تو شنید
لرزان چو شمع با دل آتشفشان گریست
از محنت تو شور به جنّ و مَلَک فتاد
وز ماتم تو، دیدۀ پیر و جوان گریست
ماهی ز حسرتِ لب خشکت در آب سوخت
مرغ از حدیث درد تو، در آشیان گریست
«خیر النّسا» به چهره ز اندوه، لطمه زد
«خیر البشر» به ناله و آه و فغان گریست
زین داغ، مرتضی به بهشت برین گداخت
زین درد، مجتبی به ریاض جنان گریست
گرید چگونه ابر بهاری به باغ و راغ؟
زینب کنار کشتۀ تو، آن چنان گریست
آنسان کنار جسم تو بگْریست زار زار
کز سوز آن محبّ و معاند شد اشکبار
-
وصل جانان
هشتم ذیالحجّه، آن بحر کرم
کرد با یاران خود، ترک حرم
کرد آهنگ منای کربلا
بُرد قربان تا کند آنجا فدا
-
امام و کعبه
مرحبا! طوباً لک! ای بیت عتیق!
«جائکَ المحبوب، من فجٍّ عمیق»
مرحبا بر طالع میمون تو!
حبّذا زین قدر روزافزون تو!
-
آهنگ رحیل
چون ز یثرب کرد، آن شاه جلیل
سوی شهر مکّه، آهنگ رحیل
در دل شب با دلی پُر داغ و درد
عزم تودیع رسولالله کرد
-
لفظ و معنا
یا حسین! ای جوهر پایندگی!
مرگ سرخت، رمز آب زندگی!
ای حیات محض! ای خون خدا!
وی چو ایزد، رحمتت بیمنتها!
درد جانگزا
ای آن که در عزای تو، چشم جهان گریست!
وز درد جانگزای تو، هفت آسمان گریست
تنها نه آدمی ز غمت خون ز دیده رانْد
در ماتم تو عرش و زمین و زمان گریست
هر کاو حدیث داغ جگرسوز تو شنید
لرزان چو شمع با دل آتشفشان گریست
از محنت تو شور به جنّ و مَلَک فتاد
وز ماتم تو، دیدۀ پیر و جوان گریست
ماهی ز حسرتِ لب خشکت در آب سوخت
مرغ از حدیث درد تو، در آشیان گریست
«خیر النّسا» به چهره ز اندوه، لطمه زد
«خیر البشر» به ناله و آه و فغان گریست
زین داغ، مرتضی به بهشت برین گداخت
زین درد، مجتبی به ریاض جنان گریست
گرید چگونه ابر بهاری به باغ و راغ؟
زینب کنار کشتۀ تو، آن چنان گریست
آنسان کنار جسم تو بگْریست زار زار
کز سوز آن محبّ و معاند شد اشکبار