مشخصات شعر

آهوی حرم

 

شه لب‌تشنگان می‌گفت زیر تیغ قاتل‌ها

«الا یا ایّها‌ السّاقی! اَدر کاساً و ناولها»[i]

 

به جز سلطان دین، کس دعوی جان دادنش نبْوَد

«که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها»

 

شهید کربلا می‌گفت اندر موج بحر خون:

«کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها؟»

 

چو آهوی حرم شد صید از پیکان تیر کین

«ز تاب جعد مشکینش، چه خون افتاد در دل‌ها!»

 

مگو سلطان دین بود از بلای کربلا، غافل

«که سالک بی‌خبر نبْوَد ز راه و رسم منزل‌ها»

 

پس از قتل امام دین ز آه زینب غمگین

«جرس فریاد می‌دارد که بر‌بندید محمل‌ها»

 

گرفتم چرخ، پنهان کینه با آل علی ورزد

«نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها؟»

 

بیا «سرباز»! زین ماتم، برافشان دانۀ ‌اشکی

ز آه برق جان‌سوزت، بسوزان جمله حاصل‌ها

 

 


[i]. تضمین غزل «حافظ».        (ص 550) 

آهوی حرم

 

شه لب‌تشنگان می‌گفت زیر تیغ قاتل‌ها

«الا یا ایّها‌ السّاقی! اَدر کاساً و ناولها»[i]

 

به جز سلطان دین، کس دعوی جان دادنش نبْوَد

«که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها»

 

شهید کربلا می‌گفت اندر موج بحر خون:

«کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها؟»

 

چو آهوی حرم شد صید از پیکان تیر کین

«ز تاب جعد مشکینش، چه خون افتاد در دل‌ها!»

 

مگو سلطان دین بود از بلای کربلا، غافل

«که سالک بی‌خبر نبْوَد ز راه و رسم منزل‌ها»

 

پس از قتل امام دین ز آه زینب غمگین

«جرس فریاد می‌دارد که بر‌بندید محمل‌ها»

 

گرفتم چرخ، پنهان کینه با آل علی ورزد

«نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها؟»

 

بیا «سرباز»! زین ماتم، برافشان دانۀ ‌اشکی

ز آه برق جان‌سوزت، بسوزان جمله حاصل‌ها

 

 


[i]. تضمین غزل «حافظ».        (ص 550) 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×