- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۸
- بازدید: ۱۵۹۲
- شماره مطلب: ۴۱۸۳
-
چاپ
ماه کامل
ای مرتضی خصایل و احمد شمایلم!
وی پیش دیده چیده شده! میوهی دلم!
بگْشای دیده و به دلم، راه غم ببند
برق نگاه نیست ولی سوخت حاصلم
دیگر پس از تو خیر نباشد به زندگی
ای عمر من! به مرگم از این داغ، مایلم
یا خیز و پیش من به نمازی دگر بایست
یا لب گشای، بهر اذان در مقابلم
تا آب دیده غرق نسازد مرا، ببین
گشته کنار خشکی لبهات، ساحلم
بر پیکرت که تیر نشانده؟ کمان منم
کردی هلالیام ز غم، ای ماه کاملم!
دیگر نمیتوانم، برخیزم از زمین
با من چه کرده داغ؟ خُدا داند و دلم
یک جرعه آب بهر تو، ای گُل! نداشتم
اکنون ز آب دیده، ببین پای در گِلم
-
معصوم هفتم
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
-
بزم عدو
از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت
«ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم»
جز داغ دل، نصیب، جگر بیشتر نداشت
-
دلِ عشق
من نرد غم لیلی لیلا زدهام
دلخونم و چون لاله به صحرا زدهام
آنجا که سفینه النجاهاست، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زدهام
-
نی نامه
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آنجا که باده خورده بودی
تو بودی زخمۀ زخمیّ بیداد
که عمری بی صدا بودیّ و فریاد
ماه کامل
ای مرتضی خصایل و احمد شمایلم!
وی پیش دیده چیده شده! میوهی دلم!
بگْشای دیده و به دلم، راه غم ببند
برق نگاه نیست ولی سوخت حاصلم
دیگر پس از تو خیر نباشد به زندگی
ای عمر من! به مرگم از این داغ، مایلم
یا خیز و پیش من به نمازی دگر بایست
یا لب گشای، بهر اذان در مقابلم
تا آب دیده غرق نسازد مرا، ببین
گشته کنار خشکی لبهات، ساحلم
بر پیکرت که تیر نشانده؟ کمان منم
کردی هلالیام ز غم، ای ماه کاملم!
دیگر نمیتوانم، برخیزم از زمین
با من چه کرده داغ؟ خُدا داند و دلم
یک جرعه آب بهر تو، ای گُل! نداشتم
اکنون ز آب دیده، ببین پای در گِلم