- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
- بازدید: ۱۹۴۶
- شماره مطلب: ۴۱۶۰
-
چاپ
کمانی تر
چون تو، ای لاله! در این دشت، گلی پرپر نیست
وَ از این پیر جوانمرده، کمانیتر نیست
دست و پایی، نفسی، نیمهنگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست؟
در کنار توام و باز به خود میگویم
نه حسین! این تن پوشیده ز خون، اکبر نیست
هر کجا دست کشیدم ز تنت، گشت جدا
از من، آغوش پُر و از تو، تنی دیگر نیست
دیدنی گشته اگر دست و سر و سینۀ تو
دیدنیتر ز من و خندۀ آن لشگر نیست
استخوانهای تو و پشت پدر، هر دو شکست
باز هم شکر! کنار من و تو، مادر نیست
-
عشق اسطرلاب مردان خداست
هرچه بادا باد! اما عشق باد
عشق بادا، عشق بادا، عشق باد
جوهر این عاشقیها عشق باد
کار دنیا کار فردا عشق باد
عقل رفت و گفت تنها عشق باد
-
ز اوج شانۀ او آسمان به خاک افتاد
خدا زمین و زمان را دوباره حیران ساخت
تمام شوکت خود را به شکل انسان ساخت
به دست قدرت خود، خلقتی شگفت آورد
گرفت پرده ز رویی، جهان گلستان ساخت
-
ماه پر آفتاب
دلی دارم و خانۀ بوتراب است
سری دارم و خاک عالیجناب است
عوض کرده روز و شبم جای خود را
که ماهی دمیده پر از آفتاب است
-
ارمنی آمد و مسلمان شد
گرچه سرگرم کسب و کارش بود
نان خور رزق کار و بارش بود
او که با عالم خودش میساخت
روز و شب با غم خودش میساخت
کمانی تر
چون تو، ای لاله! در این دشت، گلی پرپر نیست
وَ از این پیر جوانمرده، کمانیتر نیست
دست و پایی، نفسی، نیمهنگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست؟
در کنار توام و باز به خود میگویم
نه حسین! این تن پوشیده ز خون، اکبر نیست
هر کجا دست کشیدم ز تنت، گشت جدا
از من، آغوش پُر و از تو، تنی دیگر نیست
دیدنی گشته اگر دست و سر و سینۀ تو
دیدنیتر ز من و خندۀ آن لشگر نیست
استخوانهای تو و پشت پدر، هر دو شکست
باز هم شکر! کنار من و تو، مادر نیست
بسم الله الرحمن الرحیم سلام شعر آقای لطفی واقعا شاهکار بود :من از یک روحانی گوشه این شعر را یاد داشتم (دیدنی گشته اگر دست و سر و سینه ی تو دیدنی تر ز من و خنده آن لشکر نیست )و خیلی دنبالش بودم تا اینکه اینجا دیدم چه اشکها که این شعر از چشم مردم گرفته است شعر آقای برقعی را اگر بیاورید واقعا زیبا و تاثیر گذار است مخصصوصا بیت های باز هم عطر گل یاس به گیسو داری ولی این بار چرا دست به پهلو داری؟! کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است یاس در یاس مگر مادر من برگشتهست؟! مثل آیینهی در خاک مکدّر شدهای چشم من تار شده؟ یا تو مکرّر شدهای؟! من تو را در همهی کربوبلا میبینم هر کجا مینگرم جسم تو را میبینم