مشخصات شعر

گریه بر خویش

امروز، چون توان به مدارا گریستن؟

باید چو ابر، دجله و دریا گریستن

 

در ماتم حسین علی گر نریزی اشک

بر حال خویش، گریه کن از ناگریستن

 

کارم در این غم است، چو شمع سر مزار

دوری ز خلق جُستن و تنها گریستن

 

چون دام ماهی ار همه تن، چشم تر شوی

خواهی به مدّعای دل ما گریستن

 

مرغ کباب‌وار از این غم بر آتشم

کار من است با همه اعضا گریستن

 

امروز اگر ز دیده فشانی، سرشک غم

فردا رسد به داد تو، «جویا»! گریستن

 

از حضرت تو چشم شفاعت بُوَد مرا

دستم بگیر روز جزا با گریستن

 

گریه بر خویش

امروز، چون توان به مدارا گریستن؟

باید چو ابر، دجله و دریا گریستن

 

در ماتم حسین علی گر نریزی اشک

بر حال خویش، گریه کن از ناگریستن

 

کارم در این غم است، چو شمع سر مزار

دوری ز خلق جُستن و تنها گریستن

 

چون دام ماهی ار همه تن، چشم تر شوی

خواهی به مدّعای دل ما گریستن

 

مرغ کباب‌وار از این غم بر آتشم

کار من است با همه اعضا گریستن

 

امروز اگر ز دیده فشانی، سرشک غم

فردا رسد به داد تو، «جویا»! گریستن

 

از حضرت تو چشم شفاعت بُوَد مرا

دستم بگیر روز جزا با گریستن

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×