- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۱۹۲۸
- شماره مطلب: ۳۹۶۶
-
چاپ
دو زمزم
کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد
چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
هر کجا مُلک خدا هست، حسینیّۀ توست
هر که را مینگرم، شور محرّم دارد
نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورۀ سال
کعبه با یاد غمت، جامۀ ماتم دارد
روضهخوانِ تو خدا، گریهکنِ تو آدم
اشک، ارثی است که ذریّۀ آدم دارد
نازم آن کشته! که تا صبح قیامت زنده است
سلطنت همچو خدا، در دل عالم دارد
اشک در ماتم تو بس که عزیز است، حسین!
جای در چشم رسولان مکرّم دارد
جگرم زخمیِ آن کشته که زخمِ بدنش
هر دم از زخمِ دگر، دارو و مرهم دارد
میکند آتش دریای غضب را خاموش
هر که در دیدۀ خود، یک نم از این یم دارد
روز محشر نفروشد، به دو صد باغ بهشت
هر که یک میوه ز نخلِ تر «میثم» دارد
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
دو زمزم
کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد
چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
هر کجا مُلک خدا هست، حسینیّۀ توست
هر که را مینگرم، شور محرّم دارد
نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورۀ سال
کعبه با یاد غمت، جامۀ ماتم دارد
روضهخوانِ تو خدا، گریهکنِ تو آدم
اشک، ارثی است که ذریّۀ آدم دارد
نازم آن کشته! که تا صبح قیامت زنده است
سلطنت همچو خدا، در دل عالم دارد
اشک در ماتم تو بس که عزیز است، حسین!
جای در چشم رسولان مکرّم دارد
جگرم زخمیِ آن کشته که زخمِ بدنش
هر دم از زخمِ دگر، دارو و مرهم دارد
میکند آتش دریای غضب را خاموش
هر که در دیدۀ خود، یک نم از این یم دارد
روز محشر نفروشد، به دو صد باغ بهشت
هر که یک میوه ز نخلِ تر «میثم» دارد