- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
- بازدید: ۱۴۷۵
- شماره مطلب: ۳۹۵۹
-
چاپ
کشتۀ سرشک
ای دیده! خون ببار که ماه محرّم است
نزد خدای، دیدۀ گریان مکرّم است
فرمود شاه دین که منم کشتۀ سرشک
بر زخمهای شاه، سرشک تو، مرهم است
بیدیدهای پُر آب و نفسهای آتشین
گر لاف مهر شاه زنی، نامسلّم است
بر یاد نور چشم پیمبر ز آب چشم
باللَّه! اگر جهان همه دریا کنی، کم است
بشْناس در مصیبت سلطان کربلا
قدر سرشک خویش که اکسیر اعظم است
بیشرم دیدهای که نگرید در این عزا
خالی جهان از آن که دلش، خالی از غم است!
جایی که سرو قامت اکبر فتد ز پای
شرمنده باد سرو! که سرسبز و خرّم است
بر صورت هلال در این ماه پُر ملال
کاهیده جسم حیدر و پشت نبی، خم است
موسی شکستهخاطر و عیسی فسردهدم
یوسف ز تخت، سیر و سلیمان ز خاتم است
آمیخته به اشک خلیل و سرشک خضر
امروز آب چشمۀ حَیوان و زمزم است
پیش از شهادت شه لبتشنگان، رُسل
بگْریستند بر وی و مظلومیاش به کل
-
توشۀ اشک
بیرون شهر بار گشودند قافله
نه غیر ندبه کار و نه جز نوحه، مشغله
افراشتند خیمهی اهل حرم، نخست
زآن پس سرای پردهی سالار قافله
-
کهکشان نظارهگر
چون پیش چشمشان، سر شه بر سنان گذشت
در حیرتم که بر سر زینب، چسان گذشت
تا بوسدش گلو، نرسیدش به نیزه، دست
آوخ که نیزه نیز بر او سرگران گذشت!
-
گهوارۀ خاک
بر کشتگان ز غرفهی جنّت، نظاره کن
اوّل، نظر بدین بدن پارهپاره کن
با اینکه زخم پیکر او را شماره نیست
باز آی و زخم پیکر او را شماره کن
-
آخر ذبیح
مقتل شهزاده عبدالله را
بشْنو و برکش به گردون، آه را
کودکی خورشیدوَش، طفلی صبیح
در ره سلطان دین، آخرذبیح
کشتۀ سرشک
ای دیده! خون ببار که ماه محرّم است
نزد خدای، دیدۀ گریان مکرّم است
فرمود شاه دین که منم کشتۀ سرشک
بر زخمهای شاه، سرشک تو، مرهم است
بیدیدهای پُر آب و نفسهای آتشین
گر لاف مهر شاه زنی، نامسلّم است
بر یاد نور چشم پیمبر ز آب چشم
باللَّه! اگر جهان همه دریا کنی، کم است
بشْناس در مصیبت سلطان کربلا
قدر سرشک خویش که اکسیر اعظم است
بیشرم دیدهای که نگرید در این عزا
خالی جهان از آن که دلش، خالی از غم است!
جایی که سرو قامت اکبر فتد ز پای
شرمنده باد سرو! که سرسبز و خرّم است
بر صورت هلال در این ماه پُر ملال
کاهیده جسم حیدر و پشت نبی، خم است
موسی شکستهخاطر و عیسی فسردهدم
یوسف ز تخت، سیر و سلیمان ز خاتم است
آمیخته به اشک خلیل و سرشک خضر
امروز آب چشمۀ حَیوان و زمزم است
پیش از شهادت شه لبتشنگان، رُسل
بگْریستند بر وی و مظلومیاش به کل