مشخصات شعر

قلم صنع

یا للعجب! که تشنۀ آب فرات بود

شاهی که خاک درگهش، آب حیات بود

 

شد تشنه‌لب شهید، میان دو نهر آب

با آن که مهر مادرش، آب فرات بود

 

قسمت به کائنات کنی گر بلای او

افزون بلای او ز همه کائنات بود

 

آن شه چو رخ به عرصۀ جان باختن نمود

«روحُ الامین»پیاده، در آن عرصه مات بود

 

با التفات او به سوی بارگاه قُرب

بر جان و مال، کی دگرش التفات بود؟

 

گر ذات پاک حق به صفات اندر آمدی

می‌گفتمی که ذات وی، آثار ذات بود

 

غالی اگر نخوانی و کافر ندانی‌ام

گویم که ذات او، همه عین صفات بود

 

آن شاه از آن ثبات که فرمود در بلا

کی کوه را تحمّل صبر و ثبات بود؟

 

نام حسین، چون قلم صُنع زد رقم

دندانه‌اش، کلید مراد و نجات بود

 

گفتم «طرب»! هر آن چه به غیر از رثای او

در پیش طبع اهل سخن، ترّهات بود

قلم صنع

یا للعجب! که تشنۀ آب فرات بود

شاهی که خاک درگهش، آب حیات بود

 

شد تشنه‌لب شهید، میان دو نهر آب

با آن که مهر مادرش، آب فرات بود

 

قسمت به کائنات کنی گر بلای او

افزون بلای او ز همه کائنات بود

 

آن شه چو رخ به عرصۀ جان باختن نمود

«روحُ الامین»پیاده، در آن عرصه مات بود

 

با التفات او به سوی بارگاه قُرب

بر جان و مال، کی دگرش التفات بود؟

 

گر ذات پاک حق به صفات اندر آمدی

می‌گفتمی که ذات وی، آثار ذات بود

 

غالی اگر نخوانی و کافر ندانی‌ام

گویم که ذات او، همه عین صفات بود

 

آن شاه از آن ثبات که فرمود در بلا

کی کوه را تحمّل صبر و ثبات بود؟

 

نام حسین، چون قلم صُنع زد رقم

دندانه‌اش، کلید مراد و نجات بود

 

گفتم «طرب»! هر آن چه به غیر از رثای او

در پیش طبع اهل سخن، ترّهات بود

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×