مشخصات شعر

کمند خطبه

عشقت، اسارتی است که آزادی آورد

فرزانگی فزاید و فرزادی آورد

 

سوسن به ده زبان ز ثناگویی‌ات، خجل

هر گل نه تاب رویِش از این وادی آورد

 

چشم فلک ندیده زنی بعد مادرت

چون خواهر تو، خطبۀ سجّادی آورد

 

گردد یزید، صید زبون بلاغتش

وقتی کمند خطبه به صیّادی آورد

 

هم‌سنگ استقامت امّ المصائب است

با زینب، آن که گوهر هم‌زادی آورد

 

هم‌چشم زینب است که تنها جمیل دید

دنیا اگر بر او، همه جلّادی آورد

 

«کلثوم» باید، آن که به خون‌مردگان شام

تیغ سخن گشاید و فصّادی آورد

 

پروردۀ علی است که از کوفه تا به شام

آیینۀ هدایت از آن هادی آورد

 

دیگر زنش مخوان که حدیث مروّتش

هر مرد را به ورطه‌ی نقّادی آورد

 

طبع «یتیم» از مدد آن بهار عشق

بر سرو و سوسن، آیت آزادی آورد

 

کمند خطبه

عشقت، اسارتی است که آزادی آورد

فرزانگی فزاید و فرزادی آورد

 

سوسن به ده زبان ز ثناگویی‌ات، خجل

هر گل نه تاب رویِش از این وادی آورد

 

چشم فلک ندیده زنی بعد مادرت

چون خواهر تو، خطبۀ سجّادی آورد

 

گردد یزید، صید زبون بلاغتش

وقتی کمند خطبه به صیّادی آورد

 

هم‌سنگ استقامت امّ المصائب است

با زینب، آن که گوهر هم‌زادی آورد

 

هم‌چشم زینب است که تنها جمیل دید

دنیا اگر بر او، همه جلّادی آورد

 

«کلثوم» باید، آن که به خون‌مردگان شام

تیغ سخن گشاید و فصّادی آورد

 

پروردۀ علی است که از کوفه تا به شام

آیینۀ هدایت از آن هادی آورد

 

دیگر زنش مخوان که حدیث مروّتش

هر مرد را به ورطه‌ی نقّادی آورد

 

طبع «یتیم» از مدد آن بهار عشق

بر سرو و سوسن، آیت آزادی آورد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×