مشخصات شعر

مصیبت حضرت رقیّه خاتون (س)

رقیّه، دختر شاه شهیدان

ز هجران پدر شد دیده گریان

 

صدای گریه‌اش در آن دل شب

شرر زد بر دل و بر جان زینب

 

که ای بابا! که ای بابا! کجایی؟

چرا از کودکان خود جدایی؟

 

خرابه سوخت زآن ناله سراسر

پدر با سر پی دیدار دختر

 

دگر ویرانه شد آباد آن شب

دل دردانه بس شد شاد آن شب

 

دگر رفت از دلش صبر و تحمّل

سخن می‌گفت با گل هم‌چو بلبل

 

به لب‌های پدر لب تا که بنهاد

ببوسید، از نفس افتاد و جان داد

 

سکوت ای «محرم»! از این ماجرا کن

تقاضای جواز کربلا کن

مصیبت حضرت رقیّه خاتون (س)

رقیّه، دختر شاه شهیدان

ز هجران پدر شد دیده گریان

 

صدای گریه‌اش در آن دل شب

شرر زد بر دل و بر جان زینب

 

که ای بابا! که ای بابا! کجایی؟

چرا از کودکان خود جدایی؟

 

خرابه سوخت زآن ناله سراسر

پدر با سر پی دیدار دختر

 

دگر ویرانه شد آباد آن شب

دل دردانه بس شد شاد آن شب

 

دگر رفت از دلش صبر و تحمّل

سخن می‌گفت با گل هم‌چو بلبل

 

به لب‌های پدر لب تا که بنهاد

ببوسید، از نفس افتاد و جان داد

 

سکوت ای «محرم»! از این ماجرا کن

تقاضای جواز کربلا کن

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×