مشخصات شعر

مصائب حضرت عقیلۀ بنی هاشم (س)

جان خواهر به فدای سر تو!

بی سر افتاده چرا پیکر تو؟

 

بعد تو ای شه بی‌غسل و کفن!

چه کند خواهر غم‌پرور تو؟

 

تو در این دشت بلا افتاده

کوفه و شام رود خواهر تو

 

می‌روم با همه طفلان به سفر

کربلا از تو و از اکبر تو

 

به روی سینۀ تو در خواب است

تا شود مونس تو، اصغر تو

 

خوش‌دلم زآن که بُوَد همره من

همه جا آن سر مهر افسر تو

 

گاه در کوفه برِ محمل خود

بینم آن عارض خوش‌منظر تو

 

گاه در طشت طلا می‌نگرم

سر تو، دیدۀ از خون تر تو

 

«محرم» از ماتم تو گریه کند

هم به عون تو و هم جعفر تو

 

 

مصائب حضرت عقیلۀ بنی هاشم (س)

جان خواهر به فدای سر تو!

بی سر افتاده چرا پیکر تو؟

 

بعد تو ای شه بی‌غسل و کفن!

چه کند خواهر غم‌پرور تو؟

 

تو در این دشت بلا افتاده

کوفه و شام رود خواهر تو

 

می‌روم با همه طفلان به سفر

کربلا از تو و از اکبر تو

 

به روی سینۀ تو در خواب است

تا شود مونس تو، اصغر تو

 

خوش‌دلم زآن که بُوَد همره من

همه جا آن سر مهر افسر تو

 

گاه در کوفه برِ محمل خود

بینم آن عارض خوش‌منظر تو

 

گاه در طشت طلا می‌نگرم

سر تو، دیدۀ از خون تر تو

 

«محرم» از ماتم تو گریه کند

هم به عون تو و هم جعفر تو

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×