مثل نماز مثل دعا صبح و ظهر و شام
ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام
روضه به روضه گریۀ ما فرق می‌کند
چون فرق بین نافله‌ها صبح و ظهر و شام
روزی سه بار از غم تو گریه می‌کنیم
با رخصت از امام رضا صبح و ظهر و شام
این روزهاست غصۀ ما شام شام شام
همراه درد کرببلا صبح و ظهر و شام
دختر نشست پیش پدر گریه کرد و گفت
شلاق می‌زدند به ما صبح و ظهر و شام
یک بار ظهر کشت تو را شمر و با سرت
هر روز می‌کشند مرا صبح و ظهر و شام
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجز‌های علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمی‌افتد یقین تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
مثل نماز مثل دعا صبح و ظهر و شام
ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام
روضه به روضه گریۀ ما فرق می‌کند
چون فرق بین نافله‌ها صبح و ظهر و شام
روزی سه بار از غم تو گریه می‌کنیم
با رخصت از امام رضا صبح و ظهر و شام
این روزهاست غصۀ ما شام شام شام
همراه درد کرببلا صبح و ظهر و شام
دختر نشست پیش پدر گریه کرد و گفت
شلاق می‌زدند به ما صبح و ظهر و شام
یک بار ظهر کشت تو را شمر و با سرت
هر روز می‌کشند مرا صبح و ظهر و شام
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×
