مشخصات شعر

عطر یاس

ریزد از درج دهان دُرّ ثمین

تا بگویم مدحت امّ‌البنین

 

گر چه در وصفش زبانم الکن است

مدح این بانو کجا کار من است

 

لیک می‌گیرم مدد از کردگار

تا بگویم من یکی از صدهزار

 

با وجود او وفا دائم بُود

مادر ماه بنی‌هاشم بُود

 

من که درماندم بگویم کیست او

مات و حیرانم ندانم چیست او

 

بهتر آن باشد که با قلب حزین

گوید از امّ‌البنین امّ‌البنین

 

گفت با شور و نوا و زمزمه

یا علی جان من کجا و فاطمه

 

او بود دریا و من همچون نمم

فاش می‌گویم که کمتر از کمم

 

بر تمام انبیا امید اوست

کمترم از ذرّه و خورشید اوست

 

سورۀ کوثر کجا، امّ‌البنین

جای او عرش است من روی زمین

 

لیک هستم زینبش را من کنیز

با کنیزی هر کجا هستم عزیز

 

دامن او پر از عطر یاس شد

عاقبت او صاحب عباس شد

 

گفت من ماه تمام آورده‌ام

بر گل زهرا غلام آورده‌ام

 

نور چشمم چشم مستش دیدنی است

ذکر لالایی من بشنیدنی است

 

طفل من باشد نگاهش با حسین

او نخوابد تا نگویم یا حسین

عطر یاس

ریزد از درج دهان دُرّ ثمین

تا بگویم مدحت امّ‌البنین

 

گر چه در وصفش زبانم الکن است

مدح این بانو کجا کار من است

 

لیک می‌گیرم مدد از کردگار

تا بگویم من یکی از صدهزار

 

با وجود او وفا دائم بُود

مادر ماه بنی‌هاشم بُود

 

من که درماندم بگویم کیست او

مات و حیرانم ندانم چیست او

 

بهتر آن باشد که با قلب حزین

گوید از امّ‌البنین امّ‌البنین

 

گفت با شور و نوا و زمزمه

یا علی جان من کجا و فاطمه

 

او بود دریا و من همچون نمم

فاش می‌گویم که کمتر از کمم

 

بر تمام انبیا امید اوست

کمترم از ذرّه و خورشید اوست

 

سورۀ کوثر کجا، امّ‌البنین

جای او عرش است من روی زمین

 

لیک هستم زینبش را من کنیز

با کنیزی هر کجا هستم عزیز

 

دامن او پر از عطر یاس شد

عاقبت او صاحب عباس شد

 

گفت من ماه تمام آورده‌ام

بر گل زهرا غلام آورده‌ام

 

نور چشمم چشم مستش دیدنی است

ذکر لالایی من بشنیدنی است

 

طفل من باشد نگاهش با حسین

او نخوابد تا نگویم یا حسین

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×