- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
- بازدید: ۱۵۶۲
- شماره مطلب: ۳۵۹۶
-
چاپ
عطر یاس
ریزد از درج دهان دُرّ ثمین
تا بگویم مدحت امّالبنین
گر چه در وصفش زبانم الکن است
مدح این بانو کجا کار من است
لیک میگیرم مدد از کردگار
تا بگویم من یکی از صدهزار
با وجود او وفا دائم بُود
مادر ماه بنیهاشم بُود
من که درماندم بگویم کیست او
مات و حیرانم ندانم چیست او
بهتر آن باشد که با قلب حزین
گوید از امّالبنین امّالبنین
گفت با شور و نوا و زمزمه
یا علی جان من کجا و فاطمه
او بود دریا و من همچون نمم
فاش میگویم که کمتر از کمم
بر تمام انبیا امید اوست
کمترم از ذرّه و خورشید اوست
سورۀ کوثر کجا، امّالبنین
جای او عرش است من روی زمین
لیک هستم زینبش را من کنیز
با کنیزی هر کجا هستم عزیز
دامن او پر از عطر یاس شد
عاقبت او صاحب عباس شد
گفت من ماه تمام آوردهام
بر گل زهرا غلام آوردهام
نور چشمم چشم مستش دیدنی است
ذکر لالایی من بشنیدنی است
طفل من باشد نگاهش با حسین
او نخوابد تا نگویم یا حسین
-
من نمیدانم چه گویم در جواب مادرت
دیده بگشا تا شود تنهایی من باورت
نیمه جان هستی و من چون جان گرفتم در برت
همچو گیسویت مرا این سو و آن سو میکشی
میکشی آخر مرا با خندههای آخرت -
گوشوار عرش
در این دل شکسته به غیر از شراره نیست
همراه من به جز جگر پارهپاره نیست
میریزد از دو چشمترم، اشک بیکسی
دیگر به آسمان دلم، یک ستاره نیست
-
کوکب اقبال
عمّه! امشب سر زده ماه تمام
کوکب اقبالم آمد روی بام
شد دو چشم نیمهبازم، جام اشک
کن تماشا بستهام احرام اشک
-
نگین و حلقه
هر زمانی غنچهی لب میگشود
از همه اهل حرم دل میربود
ماه، پیش روی ماه او، خجل
دلبران بر گیسوی او بسته دل
عطر یاس
ریزد از درج دهان دُرّ ثمین
تا بگویم مدحت امّالبنین
گر چه در وصفش زبانم الکن است
مدح این بانو کجا کار من است
لیک میگیرم مدد از کردگار
تا بگویم من یکی از صدهزار
با وجود او وفا دائم بُود
مادر ماه بنیهاشم بُود
من که درماندم بگویم کیست او
مات و حیرانم ندانم چیست او
بهتر آن باشد که با قلب حزین
گوید از امّالبنین امّالبنین
گفت با شور و نوا و زمزمه
یا علی جان من کجا و فاطمه
او بود دریا و من همچون نمم
فاش میگویم که کمتر از کمم
بر تمام انبیا امید اوست
کمترم از ذرّه و خورشید اوست
سورۀ کوثر کجا، امّالبنین
جای او عرش است من روی زمین
لیک هستم زینبش را من کنیز
با کنیزی هر کجا هستم عزیز
دامن او پر از عطر یاس شد
عاقبت او صاحب عباس شد
گفت من ماه تمام آوردهام
بر گل زهرا غلام آوردهام
نور چشمم چشم مستش دیدنی است
ذکر لالایی من بشنیدنی است
طفل من باشد نگاهش با حسین
او نخوابد تا نگویم یا حسین