مشخصات شعر

سپهر عاطفه

ای به سپهر عاطفه بی‌قرین

ستارۀ مدینه امّ‌البنین

 

قدر تو در جهان نبوده معلوم

قبر تو در جوار چار معصوم

 

فاطمۀ دوم مرتضایی

مادر دیگری به مجتبایی

 

تو کیستی که با غم و زمزمه

پای نهی به خانۀ فاطمه

 

تو کیستی که با همه عزیزی

گفته‌ای آمدم کنم کنیزی

 

محض دل تازه گلان حزین

نام تو فاطمه! شد امّ‌البنین

 

دامن تو عطر گل یاس داشت

جعفر و عبدالله و عباس داشت

 

تو آسمان و قمرش اباالفضل

تو مهر مادر پسرش اباالفضل

 

تو دیده بودی که علی بی‌عدد

بوسه به دستان اباالفضل زد

 

آه نبودی تو که در علقمه

تیر و کمان بود به دست همه

 

نمک به زخم جگرت می‌زدند

تیر به چشم پسرت می‌زدند

 

هر چه بگویند تو هم مادری

سخت غم از سینه خود می‌بری

 

فاطمه آمد که تشکر کند

در عوضت دل ز غمش پر کند

 

غصه نیامدست در بند تو

در سفر چهار فرزند تو

 

آه چرا کرده صدایت بشیر؟

از که خبر داشت برایت بشیر؟

 

داغ جوانان تو در گفته کرد

غم حسین خاطرت آشفته کرد

 

آه نگویم که حسینت چه شد

فاطمه جان نور دو عینت چه شد

سپهر عاطفه

ای به سپهر عاطفه بی‌قرین

ستارۀ مدینه امّ‌البنین

 

قدر تو در جهان نبوده معلوم

قبر تو در جوار چار معصوم

 

فاطمۀ دوم مرتضایی

مادر دیگری به مجتبایی

 

تو کیستی که با غم و زمزمه

پای نهی به خانۀ فاطمه

 

تو کیستی که با همه عزیزی

گفته‌ای آمدم کنم کنیزی

 

محض دل تازه گلان حزین

نام تو فاطمه! شد امّ‌البنین

 

دامن تو عطر گل یاس داشت

جعفر و عبدالله و عباس داشت

 

تو آسمان و قمرش اباالفضل

تو مهر مادر پسرش اباالفضل

 

تو دیده بودی که علی بی‌عدد

بوسه به دستان اباالفضل زد

 

آه نبودی تو که در علقمه

تیر و کمان بود به دست همه

 

نمک به زخم جگرت می‌زدند

تیر به چشم پسرت می‌زدند

 

هر چه بگویند تو هم مادری

سخت غم از سینه خود می‌بری

 

فاطمه آمد که تشکر کند

در عوضت دل ز غمش پر کند

 

غصه نیامدست در بند تو

در سفر چهار فرزند تو

 

آه چرا کرده صدایت بشیر؟

از که خبر داشت برایت بشیر؟

 

داغ جوانان تو در گفته کرد

غم حسین خاطرت آشفته کرد

 

آه نگویم که حسینت چه شد

فاطمه جان نور دو عینت چه شد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×