مشخصات شعر

پاره‌های دل

قصدی به جز فدا شدن و سوختن نداشت

جز این اگر که بود نشانی ز من نداشت

 

آنقدر مرد ساختمش تا در امتحان

یک نهر تشنه بود و غم خویشتن نداشت

 

نزدم چه افتخاری از این بیشتر که او

مثل عموش جعفر، دستی به تن نداشت

 

مانند پاره‌های دلِ دختر رسول

بر خاک‌های سوخته ماند و کفن نداشت

 

دارم چهار یوسف، در مصر کربلا

اما مدینه‌ام سرِ کنعان شدن نداشت

 

هر کاروان که آمد و رفتم به شوقشان

همراه خویش بویی از آن پیرهن نداشت

پاره‌های دل

قصدی به جز فدا شدن و سوختن نداشت

جز این اگر که بود نشانی ز من نداشت

 

آنقدر مرد ساختمش تا در امتحان

یک نهر تشنه بود و غم خویشتن نداشت

 

نزدم چه افتخاری از این بیشتر که او

مثل عموش جعفر، دستی به تن نداشت

 

مانند پاره‌های دلِ دختر رسول

بر خاک‌های سوخته ماند و کفن نداشت

 

دارم چهار یوسف، در مصر کربلا

اما مدینه‌ام سرِ کنعان شدن نداشت

 

هر کاروان که آمد و رفتم به شوقشان

همراه خویش بویی از آن پیرهن نداشت

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×