- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۳
- بازدید: ۱۱۴۱
- شماره مطلب: ۳۵۱۷
-
چاپ
چار پسر
تو، به علی همسری امّالبنین
همسر آن سروری امّالبنین
بر حسنین و زینبین علی
فاطمهسان مادری امّالبنین
از پس زهرا ز برای علی
همسر و همسنگری امّالبنین
بر اسدالله چه کس آورده است
همچو تو شیر نری امّالبنین
چار پسر بود تو را از علی
هر یک نامآوری امّالبنین
لیک اباالفضل تو بهر حسین
بود یل دیگری امّالبنین
همچو اباالفضل تو هرگز نبود
بهر حسین یاوری امّالبنین
کاش چو عباس ز اسب اوفتاد
بودی تا بنگری امّالبنین
تیر به چشم و دست از تن جدا
غرقه به خون پیکری امّالبنین
گر تو نبودی که به عباس خود
گریه کنی غم خوری امّالبنین
با وَلدی عباس، زهرا شدش
مادر والاتری امّالبنین
در غم عباس و حسین فاطمه
کرد به پا محشری امّالبنین
خصم، به خون ریزی گستاخ شد
شد جری از هر دری امّالبنین
کشت حسین و از شهیدان او
رفت به نی هر سری امّالبنین
چه دستها رفت و چه انگشتها
از بیانگشتری امّالبنین
بیشتر از این چه دهم شرح حال
تا بشود بشمری امّالبنین
چار پسر
تو، به علی همسری امّالبنین
همسر آن سروری امّالبنین
بر حسنین و زینبین علی
فاطمهسان مادری امّالبنین
از پس زهرا ز برای علی
همسر و همسنگری امّالبنین
بر اسدالله چه کس آورده است
همچو تو شیر نری امّالبنین
چار پسر بود تو را از علی
هر یک نامآوری امّالبنین
لیک اباالفضل تو بهر حسین
بود یل دیگری امّالبنین
همچو اباالفضل تو هرگز نبود
بهر حسین یاوری امّالبنین
کاش چو عباس ز اسب اوفتاد
بودی تا بنگری امّالبنین
تیر به چشم و دست از تن جدا
غرقه به خون پیکری امّالبنین
گر تو نبودی که به عباس خود
گریه کنی غم خوری امّالبنین
با وَلدی عباس، زهرا شدش
مادر والاتری امّالبنین
در غم عباس و حسین فاطمه
کرد به پا محشری امّالبنین
خصم، به خون ریزی گستاخ شد
شد جری از هر دری امّالبنین
کشت حسین و از شهیدان او
رفت به نی هر سری امّالبنین
چه دستها رفت و چه انگشتها
از بیانگشتری امّالبنین
بیشتر از این چه دهم شرح حال
تا بشود بشمری امّالبنین