- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
- بازدید: ۱۴۰۴
- شماره مطلب: ۳۴۳۵
-
چاپ
آرمیده
دنبال سرو هستی و من قد خمیدهام
اینجا به روی مشک تهی آرمیدهام
این تیرها حجاب نگاهم نمیشوند
روی تو را در آینۀ دل کشیدهام
با آب مشک و خون سر و اشک دیدهام
بنگر کنار علقمه دریا کشیدهام
با دخترت سکینه بگو منتظر مباش
شرمنده شد عمو ز تو، ای نور دیدهام
قد من از خجالت تو آب رفته است
کی گفته من هنوز امیر رشیدهام
بهتر که تیر خوردم و این پلک بسته ماند
ورنه چگونه وا کنم از شرم، دیدهام
تا از نگاه یوسف زهرا برم حیات
دادم کلاف مشک به دست بریدهام
تیر از سرم مکش که دلم تیر میکشد
با زحمتی کنار هم این پلک چیدهام
دستم هنوز جانب گهواره میرود
جان خودم صدای علی را شنیدهام
فرق سرم شبیه علیاکبرت شکافت
محراب کوفه شاهد رنگ پریدهام
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
آرمیده
دنبال سرو هستی و من قد خمیدهام
اینجا به روی مشک تهی آرمیدهام
این تیرها حجاب نگاهم نمیشوند
روی تو را در آینۀ دل کشیدهام
با آب مشک و خون سر و اشک دیدهام
بنگر کنار علقمه دریا کشیدهام
با دخترت سکینه بگو منتظر مباش
شرمنده شد عمو ز تو، ای نور دیدهام
قد من از خجالت تو آب رفته است
کی گفته من هنوز امیر رشیدهام
بهتر که تیر خوردم و این پلک بسته ماند
ورنه چگونه وا کنم از شرم، دیدهام
تا از نگاه یوسف زهرا برم حیات
دادم کلاف مشک به دست بریدهام
تیر از سرم مکش که دلم تیر میکشد
با زحمتی کنار هم این پلک چیدهام
دستم هنوز جانب گهواره میرود
جان خودم صدای علی را شنیدهام
فرق سرم شبیه علیاکبرت شکافت
محراب کوفه شاهد رنگ پریدهام