مشخصات شعر

آرمیده

دنبال سرو هستی و من قد خمیده‌ام

اینجا به روی مشک تهی آرمیده‌ام

 

این تیرها حجاب نگاهم نمی‌شوند

روی تو را در آینۀ دل کشیده‌ام

 

با آب مشک و خون سر و اشک دیده‌ام

بنگر کنار علقمه دریا کشیده‌ام

 

با دخترت سکینه بگو منتظر مباش

شرمنده شد عمو ز تو، ای نور دیده‌ام

 

قد من از خجالت تو آب رفته است

کی گفته من هنوز امیر رشیده‌ام

 

بهتر که تیر خوردم و این پلک بسته ماند

ورنه چگونه وا کنم از شرم، دیده‌ام

 

تا از نگاه یوسف زهرا برم حیات

دادم کلاف مشک به دست بریده‌ام

 

تیر از سرم مکش که دلم تیر می‌کشد

با زحمتی کنار هم این پلک چیده‌ام

 

دستم هنوز جانب گهواره می‌رود

جان خودم صدای علی را شنیده‌ام

 

فرق سرم شبیه علی‌اکبرت شکافت

محراب کوفه شاهد رنگ پریده‌ام

آرمیده

دنبال سرو هستی و من قد خمیده‌ام

اینجا به روی مشک تهی آرمیده‌ام

 

این تیرها حجاب نگاهم نمی‌شوند

روی تو را در آینۀ دل کشیده‌ام

 

با آب مشک و خون سر و اشک دیده‌ام

بنگر کنار علقمه دریا کشیده‌ام

 

با دخترت سکینه بگو منتظر مباش

شرمنده شد عمو ز تو، ای نور دیده‌ام

 

قد من از خجالت تو آب رفته است

کی گفته من هنوز امیر رشیده‌ام

 

بهتر که تیر خوردم و این پلک بسته ماند

ورنه چگونه وا کنم از شرم، دیده‌ام

 

تا از نگاه یوسف زهرا برم حیات

دادم کلاف مشک به دست بریده‌ام

 

تیر از سرم مکش که دلم تیر می‌کشد

با زحمتی کنار هم این پلک چیده‌ام

 

دستم هنوز جانب گهواره می‌رود

جان خودم صدای علی را شنیده‌ام

 

فرق سرم شبیه علی‌اکبرت شکافت

محراب کوفه شاهد رنگ پریده‌ام

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×